شمیم مهدی

آدم ها با افکار و اعتقادات و حرف هایشان شناخته می شوند!

شمیم مهدی

آدم ها با افکار و اعتقادات و حرف هایشان شناخته می شوند!

شمیم مهدی

هر آدمی یه سری افکار و اعتقادات داره که دوست داره دیگران از اون ها با خبر باشن!
ما هم یه آدمیم مثل بقیه!
-------------------------------------
شخصیت شناسی حقیقی و ایده آل: یک خانم متاهلِ متعهدِ دانشجوى طلبه مسلمانِ شیعه ی ایرانی!
شخصیت شناسی واقعی و ساده: قصدمون رسیدن به حالت ایده آله اما خب تا رسیدن به اون موقعیت راه بسیار است.
-------------------------------------
اینجا شاید شبیه مدینه فاضله باشه.
گاهی از خود حقیقی من خیلی بالاتره اون قدر که حق دارن دوستان اگر بگن این دیگه کیه! چقدر تناقض داره! یه چیزی میگه و چیز دیگری عمل می کنه.
من فقط دوست دارم شبیه این نوشته ها بشم... همین...
******************************
هر چند همچون قطره ام، دستم به دریا می رسد/ بسیار ناچیزم ولی، نسلم به زهرا می رسد
او بی کران بحر عطاست، از خاندان «هل اتی» است/ بر کافران هم فیض او، در دار دنیا می رسد
او مومنان را مادر است، لطف خدا را کوثر است/ با این همه سائل یقین، هنگام اعطا می رسد

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

۱۴ مطلب در شهریور ۱۳۹۲ ثبت شده است

۱۴شهریور

به نام خدا

سلام

******************************

یه سوال فنی برام پیش اومده!

ما این همه دانشمند ایرانی و مسلمان داریم

که هر کدومشون به خودی خود کلی کتاب نوشتن و کلی مطالب مفید گفتن.

خیلی از این کتاب ها مثل کتابای ابوعلی سینا و جابربن حیان و... توی دانشگاه های خارج از کشور تدریس میشه.

ما الحمدلله از نظر علمی، خیلی غنی بودیم و هستیم.

مگه ایران مهد تمدن نبوده؟!

فکر نمیکنم در مباحث اصلی مثل علوم ریاضیات و نجوم و پزشکی و این چیزا ما کمبود مطلب داشته باشیم.

پس چرا خیلی چیزا توی کتابای درسیمون از قول دانشمندان غربیه؟!

واقعا درک نمیکنم!

تازه اگر یه ذره به خودمون زحمت بدیم و تو قران بگردیم کلی از مطالب علمی بیان شده که تا الان ثابت هم شده!

(حالا اونایی که ثابت نشده جای خود)

پس چرا نباید تو کتابامون از اینا استفاده بشه؟!

ایا این به کم حوصلگی مسئولین اموزشی برمیگرده؟! یا این که فکر میکنن بچه ها چنین چیزهایی نمیخونن؟! یا فکر میکنن فهمش سخته؟! یا نمیدونم!

خیلی وقته که این سوال برام پیش اومده اما جواب قانع کننده ای براش پیدا نکردم.

راهنمایی که بودیم، توی قسمت زمین شناسی که تاریخ پیدایش زمین بیان شده بود، این سوال رو از معلممون کردم. اما ایشون گفتن ما مجبوریم اینارو بخونیم! این ها مطالب غلطی نیست هیچ تناقضی هم نداره. کتابمونه میخونیمش!

متاسفانه در حال حاضر تنها راهی که بچه ها درکنار این مباحث با خدا و دین اشنا بشن اینه که معلم از خودش جنم نشون بده و خلاقیت داشته باشه تا بچه ها کمی ذهنشون اماده بشه. و الا هیچ راه دیگه ای نیست!

***********************************

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا!

----------------

خدایا به امید تو..!

۱۳شهریور
۱۱شهریور

به نام خدا

سلام

*************************************

اول شهادت اقا امام جعفر صادق -علیه السلام- رو به همه ی شیعیان و محبین ایشان تسلیت میگم!

--------------------------------

امروز به جهت عزاداری برای امام صادق -علیه السلام- 

مجلسی برگزار شده بود که قسمت شد ماهم توش حضور داشته باشیم.

سخنران مجلس جناب اقای دکتر قنبری بودن، و بحثشون هم خیلی خوب و کاربردی بود!

سعی میکنم به طور کلی مباحث رو اینجا هم بنویسم. چون واقعا به نظر من لازمه چنین مسائلی مطرح بشه و خودمون رو اماده کنیم برای سربازی اقا امام زمان -عجل الله تعالی فرجه الشریف-.

***************************

بحث رو از اینجا شروع کردن که تاریخ اسلام به چند بخش تقسیم میشه.

دوره ی اول، دوره ی بعثت پیامبر اکرم -صلی الله علیه و اله و سلم- است که با بعثت ایشان جاهلیت، برانداخته شد.( به نظرم گفتن این دوره تا زمان معاویه ادامه داشته. یعنی حضور سه خلیفه و بعد خلافت حضرت علی -علیه السلام-)

دوره دوم از معاویه تا زمان شهادت امام حسین -علیه السلام-.

دوره سوم از بعد از عاشورا.

 با بعثت پیامبر اون جاهلیت اصلی از میان برداشته شد و بالاخره مردم ظاهرشون اینجوری شد که ریش داشته باشن و از زبانشون قال رسول الله خارج بشه و روی پیشانی هاشون جای مهر باشه.  نمونه ی این گروه ها خوارج بودن. در اون زمان کسی در ظاهرش بیان نمیکرد که مخالف اسلامه. و کسانی که به مقابله با امیرالمومنین علی -علیه السلام- پرداختن خودی بودند. یعنی همان کسانی که در مسجد به نماز می ایستادند و حافظ قران بودند و دم از اسلام میزدند و احادیث پیامبر -صلوات الله علیه- رو نقل میکردن.

با روی کار اومدن معاویه، او به همراه عمرو عاص، سعی کردن تفکرات غلط اعتقادی بین مردم ایجاد کنند. این که مسائلی مطرح کنند که پوچه و هیچ سودی برای مردم نداره و فقط باعث درگیری ذهنشون میشه و فراموشی مسائل اصلی. در زمان معاویه احادیثی جعلی مطرح شد که واقعا ذهن مردم رو از اصل دین دور کرد.

با به شهادت رسوندن حضرت اباعبدالله الحسین -علیه السلام- سعی کردن این اصل دین رو از بین ببرن. و عملا تفکر معاویه ترویج داده شده بود.

دوره ی سوم ، دوره ی عملکرد سه امام بزرگوار، حضرت سید الساجدین، امام باقر و امام جعفر صادق -علیهم السلام- بود. در این زمان جنگ نرم و تهاجم فرهنگی اغاز شده بود. ترویج فرهنگ غلط و مخالف اسلام به روشی مردم نفهمن چی داره وارد زندگیشون میشه. یعنی یه جورایی تغییر سبک زندگی!

در زمان امام سجاد -علیه السلام- ایشون قادر نبودن به زبان رسمی مسائل اعتقادی رو تبیین کنن پس با دعا مفاهیم رو به مردم منتقل میکردن. ایشون 20 سفر حج بعد از عاشورا رفتند که در این سفرها مردم رو با اصل عاشورا و مسائل اشنا کردن. به طوری که مردم به دنبال این بودن تا بعد از ایشون جانشینشون رو بشناسن.

امام باقر -علیه السلام- از همان زمان ها و بعد در دوران امامت خودشون 5000 شاگرد تربیت کردند. ایشون بیشتر روی مسائل اعتقادی مردم کار کردن.

بعد از ایشون، امام صادق -علیه السلام- درس خودشون رو اغاز کردن. میدونید که ایشون 4000 شاگرد تربیت کردند. اما در دوره ی ایشون فقط مسائل اعتقادی مطرح نشد. بلکه روی تمام مسائل علمی کار شد. به طوری که بین شاگردان ایشون جابر بن حیان رو میبینید که هم در شیمی مهارت بالایی داشته هم در علوم تجربی و هم در نجوم. 

اقای قنبری توضیح دادن که در زمان امام جعفر صادق -علیه السلام- استعداد ها به درستی کشف شد و انسان های نخبه ای تربیت شدن که به خودی خود کلی شاگرد داشتن و کلی مبلغ اسلام بودن. مثلا مفضل بن عمر رو نام بردن که یک فرد عادی بوده اما پس از شاگردی امام فردی نخبه میشه. مفضل رو با توحید مفضل اکثرا میشناسیم.

دکتر قنبری گفتن این که در حال حاضر ما توی کشورمون برای مثال کلی کانون تدریس زبان انگیسی داریم بد نیست. اتفاقا خیلی هم خوبه اما به شرطی که کسی میره انگلیسی میخونه، انگلیسی دان بشه. نه که تحت تاثیر فرهنگ انگلیسی قرار بگیره و کلا از اسلام دور بشه. انگلیسی بخونه تا اسلام و مبانی اسلامی رو ترویج کنه. 

گفتن این که نخبه هارو پیدا کنیم و بعد نتونیم نگهشون داریم و بفرستیمشون خارج از کشور بد نیست به شرط این که بره اونجا چیزی یادبگیره و بیاد از اون برای گسترش دینش استفاده کنه. معلمین ما باید در مسائل اینگونه توجیه شده باشن. نه که فقط بخونه تا مدرکی بگیره. بعد هم دانشگاه های داخلی رو قبول نداشته باشیم و بگیم اونی که مدرک خارجی داره فقط خوبه.

باید از علم، از درس برای ترویج دین استفاده کرد.

در اون زمان برای مقابله با این روش ائمه، اومدن دیانت های اشتباه رو به وجود اوردن. و خواستن به مردم بگن این که ریش داشته باشی و برادر خطاب بشی و یقه تو ببندی یعنی دین داری و کافیه. از این ها بن لادن ها به وجود اومدن. بهائیت و وهابیت و امثالهم به وجود اومدن.

و امام هم با تربیت شاگردان به مقابله با تهاجم شدید فرهنگی پرداختند!

*************************************

واقعا این ها چیزاییه که من به عنوان یه دانش اموز، به عنوان فردی که روی خودم اسم شیعه میذارم باید بدونم. معلمین من، باید بدونن.

این که من فقط درس بخونم تا یه رتبه ی بالا کسب کنم، یه مدرک فوق العاده بگیرم، در صورتی که هیچ انگیزه ای برای ترویج دینم نداشته باشم فکر نمیکنم سودی داشته باشه.

خدایا کمکمون کن بتونی پیروان خوبی برای اهل بیت باشیم و بتونیم مکتب شیعه ای رو که امام صادق -علیه السلام- پایه گذاری کردند رو به درستی ترویج کنیم!

--------------------------------

این روزها برای ازادی همه ی مظلومین جهان ، علی الخصوص مسلمین و شیعیان دعا کنیم!

********************

خدایا به امید تو...!

۰۵شهریور

به نام خدا

سلام

*********************************

واقعا تازه میفهمم ادما چقدر راحت میتونن به چیزایی که دور و برشونه دل ببندن و بعد هم با یه دلبستگی جدید همه چیز یادشون بره!!

منی که تمام وقت زندگیم با نت پر بود،

حالا وقت نمیکنم بشینم سر لپ تاپ!

سرم گرم کتاب و درس شده!

گرم چیزایی که شاید هیچ وقت انقدر واسه شون وقت نمیذاشتم!

نمیگم کتاب و درس بده، فقط مشکل اینه که منو از تمام مسئولیت هام دور کرده!

اصلا یادم رفته که به چه کسایی قول داده امو قرار چه کارایی رو گذاشتم!

خیلی بده! خیلی!

---------------------------

تعادل یه چیز خیلی لازمه واسه زندگی بشر!

تعادل، ظرفیت!

خدایا اگه اینارو نداشته باشم همه جا گیر میکنم! تو همه ی کارام!

هوامونو داشته باش!

*********************************************

از کتابام بگم

که بعد از حافظ هفت بادبادک باز رو شروع کردم!

یعنی شنبه 26 مرداد؛ و تمومش کردم چهارشنبه 30 مرداد!

بگم خیلی غم انگیز بود شاید کم گفته باشم. البته باعث تاسف بود واسه امثال من!

باعث حرص خوردن بود! باعث عصبانیت بود! حتی جایی کار به لعن و نفرین هم میکشید!

-------

بعد از بادبادک باز، پنجشنبه 31 مرداد، اسماعیل رو شروع کردم!

و شنبه 2 شهریور تموم شد!

اوایل شاید خسته کننده بود، بعد به جایی رسید که حتی تصورشم نمیکردم کتابی که مال انتشارات سوره ی مهره همچین چیزایی نوشته باشه!

و بعد پایانش لذت بخش بود! عاقبت بخیری! پایانی که کاش قصه ی زندگی ماهم همین جوری تموم شه!

یه نتیجه ی شیرین! یا به قول دوستان مدل فیلمای ایرانی! خوش و خرم!

-----------

شنبه 2 شهریور، سفر به گرای 270 درجه رو شروع کردم!

و حالا دارم لحظه لحظه باهاشون میرم تو دل جنگ!

جنگی که هیچی ازش ندیدم! فقط شنیدم و خوندم و بعضی وقتا حسرت خوردم و بعضی وقتا خوشحال شدم و گاهی هم تصاویری ازش دیدم!

واقعا لازمه امثال من بفهمیم اون زمان چه خبر بوده!

اونایی که مبارزه کردن تا انقلاب پیروز شده! اونایی که مبارزه کردنو جنگیدن تا کشور به دست دشمن نیفته! اونایی که جون خودشونو فدا کردن!

واقعا لازمه!

********************

دعا کنین!

-------------

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا!

************

خدایا به امید تو..!