شمیم مهدی

آدم ها با افکار و اعتقادات و حرف هایشان شناخته می شوند!

شمیم مهدی

آدم ها با افکار و اعتقادات و حرف هایشان شناخته می شوند!

شمیم مهدی

هر آدمی یه سری افکار و اعتقادات داره که دوست داره دیگران از اون ها با خبر باشن!
ما هم یه آدمیم مثل بقیه!
-------------------------------------
شخصیت شناسی حقیقی و ایده آل: یک خانم متاهلِ متعهدِ دانشجوى طلبه مسلمانِ شیعه ی ایرانی!
شخصیت شناسی واقعی و ساده: قصدمون رسیدن به حالت ایده آله اما خب تا رسیدن به اون موقعیت راه بسیار است.
-------------------------------------
اینجا شاید شبیه مدینه فاضله باشه.
گاهی از خود حقیقی من خیلی بالاتره اون قدر که حق دارن دوستان اگر بگن این دیگه کیه! چقدر تناقض داره! یه چیزی میگه و چیز دیگری عمل می کنه.
من فقط دوست دارم شبیه این نوشته ها بشم... همین...
******************************
هر چند همچون قطره ام، دستم به دریا می رسد/ بسیار ناچیزم ولی، نسلم به زهرا می رسد
او بی کران بحر عطاست، از خاندان «هل اتی» است/ بر کافران هم فیض او، در دار دنیا می رسد
او مومنان را مادر است، لطف خدا را کوثر است/ با این همه سائل یقین، هنگام اعطا می رسد

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

۱ مطلب در شهریور ۱۳۹۸ ثبت شده است

۰۳شهریور

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

**************************************

زمان؛

واژه ای گنگ و گیج 

واژه ای عمیق و ژرف

زمان وقتی فهمیده میشه که بگذره

که گذشتش حس بشه!

میدونی گذر زمان رو کی میشه فهمید؟

وقتی جلوی اینه بایستی و خودت رو خوب نگاه کنی...

وقتی خودتو بندازی لا به لای عکس ها و نوشته ها و یادگاری های گذشته

وقتی بعد از مدت ها خاطراتت رو تورق کنی

اصن یکهو انگار که شوک بزرگی به ادم وارد میشه.

میبینی 10 سال 12 سال 18 سال و در نهایت 22 سال از عمرت گذشته.

این زمان کی گذشت که نفهمیدیش؟ که حسش نکردی؟ که بهش توجه نکردی؟

حتما اون ها که از من بزرگترن خیلی بیشتر و عمیق تر این گذر رو درک میکنن

حتما گذرش دردناک تره

یه روزی اصلا فکرشم نمیکردی که بزرگ شی، مدرسه تموم بشه و دانشجو بشی، ازدواج کنی

مسیر زندگیت عوض بشه، دغدغه هات، نگرانی هات ، ارزوهات

این سنت دنیاس

سنت روزگاره

میگذره

و صبر نمیکنه تا بهش برسی

تو باید بدوی که قبل از غافلگیر شدن کار درستت رو انجام داده باشی

****************************

پیش از اغاز نوشت:

ادم وقتی البوم ورق میزنه یا دفتر خاطرات مرور میکنه یا هر چیزی شبیه به این ها

احساسات متفاوتی رو تجربه میکنه

از رشد ها خوشحال میشه. 

از پسرفت ها غمگین و متاسف

و از در جا زدن ها شوکه

من از دیدن ادم هایی که حالا و اون روزشون زمین تا اسمون فرقه یه وقتا شوکه میشم غصه دار میشم

و احساس میکنم حق دوستی یا حتی حق هم نفسی رو رعایت نکردم

کسایی که یه روزی با هم تو یه کلاس و پای یه درس و روی یه صندلی و نیمکت نشسته بودیم و حالا مسیرمون خیلی از هم جدا شده

من اون روزی که بله ی ازدواج رو گفتم مسیر زندگیم خیلی تغییر کرد. قبل ترش وقتی تصمیم گرفتم دانشجوی دانشگاه امام صادق باشم.

و همیشه دعا میکنم کاش مسیر زندگی همه ی این ادم هایی که یه روزی برام خیلی عزیز بودن و حتما الان هم به واسطه ی خاطرات مشترکمون هستن، به جهت درستش تغییر کنه.

بعضیاشون رو اصلا ندیدم دیگه بعد از اون سال ها

این ها حرف کسیه که مسیر زندگیش سال ها دو تا ایستگاه شمالی بود و حالا چیزهای جدیدی دیده طی این حدود 4 سال. 

مسیر گذرش ارتقا پیدا کرده. 

مرکزی شده

مردمی شده

اما هنوزم خیلی عقبه...

********************

خدایا

هر چی شکر بگیم واسه نعمت هات کمه

ما هنوز در شکر این که خدا داریم موندیم... باقیش که خودت در جریانی...

همه ی ما بهت محتاجیم

نحن الفقراء... 

خدایا 

کمکمون کن فقرمون یادمون نره

کمکمون کن برگردیم به راهی که راه توه...

دست همدیگه رو بگیریم برای رسیدن به تو...

کمکمون کن قدر لحظه های عمری که بهمون دادی رو بدونیم

اسراف وقت نداشته باشیم

اسراف انرژی هم...

ای خدای همواره شاهد

ای خدای همواره حاضر

ای خدای همیشه مهربان و رئوف

ای خدای همیشه خدا

--------------------

خدایا به امید تو...!