شمیم مهدی

آدم ها با افکار و اعتقادات و حرف هایشان شناخته می شوند!

شمیم مهدی

آدم ها با افکار و اعتقادات و حرف هایشان شناخته می شوند!

شمیم مهدی

هر آدمی یه سری افکار و اعتقادات داره که دوست داره دیگران از اون ها با خبر باشن!
ما هم یه آدمیم مثل بقیه!
-------------------------------------
شخصیت شناسی حقیقی و ایده آل: یک خانم متاهلِ متعهدِ دانشجوى طلبه مسلمانِ شیعه ی ایرانی!
شخصیت شناسی واقعی و ساده: قصدمون رسیدن به حالت ایده آله اما خب تا رسیدن به اون موقعیت راه بسیار است.
-------------------------------------
اینجا شاید شبیه مدینه فاضله باشه.
گاهی از خود حقیقی من خیلی بالاتره اون قدر که حق دارن دوستان اگر بگن این دیگه کیه! چقدر تناقض داره! یه چیزی میگه و چیز دیگری عمل می کنه.
من فقط دوست دارم شبیه این نوشته ها بشم... همین...
******************************
هر چند همچون قطره ام، دستم به دریا می رسد/ بسیار ناچیزم ولی، نسلم به زهرا می رسد
او بی کران بحر عطاست، از خاندان «هل اتی» است/ بر کافران هم فیض او، در دار دنیا می رسد
او مومنان را مادر است، لطف خدا را کوثر است/ با این همه سائل یقین، هنگام اعطا می رسد

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

Title-less

چهارشنبه, ۱۲ مهر ۱۳۹۱، ۰۷:۱۲ ب.ظ
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۷/۱۲

نظرات  (۵)

۱۷ مهر ۹۱ ، ۱۱:۳۲ [ بیزارم از هر آنکه فاطمه از او بیزار است ]نونو
راستش سال اولی دانشگاه ما متولد 1372 هستند ...اینقده به این موضوع فک کردن ....رفتارشون و حتی قیافه هاشون  از ما ها که سال اخر دانشگاهیم ..بزرگتر میزنه شما سعی کنید از این دوران لذت ببرید ...چون بعدهاااااا غصه شو می خورید هر چیزی یه وقتی داره ..ازدواج خانمها هم موضوعی نیست که خود خانم بتونه اقدام کنه و  بره شوور کنه ..باید صبر کنه یه اقایی بیاد که هم شرایطش جور باشه هم دوستش داشته باشی نتیجه اخلاقی میگیریم این حرفا رو فراموش کنید فهلااااااااا تا نیمه گمشده تون بیایید... تا می تونید ناظم هاتون رو عذاب بدید....مثلا وقتی تو دفتر نیستند برید سر یخچالشون غذاهاشون رو بخوردید ...این کار رو راستش دوستم انجام داد دوره دبیرستان ..رفت تو اتاقشون درم بست ..منتهی یه هو ناظم اومد اون بیچاره هم در رو باز نمی کرد ..هی صدا میکردن او تو چه غلطی میکنی .اون بیچاره هم دهنشم پر بود نمی تونست به حرفه ..خلاصه اخرش بهونه  اورد که فشارش افتاده بوده پایین برای همین غذای معلم ها رو خورده
پاسخ:
,
۱۷ مهر ۹۱ ، ۱۱:۲۰ [ بیزارم از هر آنکه فاطمه از او بیزار است ]نونو
درباره پستت ابجی درباره این حرفت  که تو دوستات می خاهید ازدواج کنید درست اما این نیاز رو فک نمی کنیم ماهواهر و ...و در اخر  خودتون برای خودتون به وجود اوردین اخه ما همسن شما بودیم شخصا خودم دوره دبیرستان بودم ..می دوعیدم تا مدرسه مون ...اصلا به این چیزا فک نمی کردم ...از در دبیرستان بالا می رفتیم ..در می رفتیم ...خلاصه عشق اون دورانمون اذیت کردن ناظم و معلم و خرابکاری بود البته نمی خام بگم کار من درسته یا شما ها چون امروز جامعه فرق وکولیده ..ماهواره و اینترنت هست ..دوره ما هم بودا ...ولی کسی طرفش نمیرفت ..سگا بازی میکردیم به جای الفور اومدن این رو ...مشاره تون نمی دونه ..فک میکنه شما ها ...ما ها هستید ... شما هم اگه می بینید احیانا نمی تونید ازدواج کنید شرایطشو ندارید یکم سرتون رو به مسائل دیگه گرم کنید دغدغه تون رو تغییر بدید.... تا ان شالله  یه پسر خب بیاد ببردتون
پاسخ:
اووووووووووووو وه ما ماهواره مون کجا بود بعدم من که خودمو نگفتم دوستامو گفتم! ,
۱۷ مهر ۹۱ ، ۱۱:۱۰ [ بیزارم از هر آنکه فاطمه از او بیزار است ]نونو
سلام خوبی چه خبر چی کار میکنی؟
پاسخ:
سلام خوبم سلامتی شما خوبین؟ مثلا درس میخونم! ,
۱۵ مهر ۹۱ ، ۱۰:۰۴ ستوده-بغل دستیت:((
همون نمکیه است؟؟؟؟:دی وا خوب بالاخره الانم یکی باشه بالاخره مجبوری که اینکارو یه روز تو زندگیت انجام بدی که!!!!!!!!!
پاسخ:
ها؟ یعنی چی؟ ,
هه هه هه حقته...!!! تا باشی منو سرکار نزاری سرکار عالیه..!!! راستی فردا که با ریحانه قرار داری....
پاسخ:
هههههه ,

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی