انچه خدا بخواهد
به نام خدا
سلام
******************************
اگر دعوت شده باشی فرق نمی کند خودت بخواهی یا نخواهی!
خیابان ها ترافیک باشند یا خلوت خلوت!
اگر مقدر باشد بروی، خدا خودش راهت را باز می کند.
شده لحظه های آخر برسی، بالاخره می رسی!
فکر کن آن قدر نگران باشی که ترافیک خیابان های تهران را بیش از همیشه ببینی.
ساعت را که نگاه می کنی انگار زودتر از همیشه می گذرد!
آن قدر دیر شده که می گویی نمی رسی و به فکر پرواز دیگری هستی. تازه در دلت می گویی اگر بلیطی وجود داشته باشد!
تنها دستاوزیر خداست و فرستادگانش.
صلوات از زبانت نمی افتد!
التماس می کنی، نذر می کنی، توبه می کنی به خاطر تمام گناهان گذشته و آینده ات!
بالاخره می رسی فرودگاه ولی هر چه می گردی اسمی از پروازت نمی بینی.
با نا امیدی تمام به یکی از ماموران رو می آوری و می پرسی پرواز مشهد رفت؟!
و با ناباوری می شنوی که کمی تاخیر دارد!
بارت را بده و کارت پرواز را بگیر!!
یعنی همه اش لطف خداست. میخواهد بگوید که هوایت را دارد!
نگرانی بنده اش را دوست ندارد!
و به واقع حرف پدر را باید پذیرفت که این سفر مثل همیشه نیست! خاص است! یک خاص لذت بخش.
این سفر اگر دست خالی برگردیم ضرر کرده ایم! و خدا را شکر که قسمتمان کرد.
-------------------------------------------------------------
----------------------------------------------------
نوشته شده در هواپیما.
تاریخ: 92/11/2
***********************
خدایا به امید تو..!
سلام.
یکی از عالمان دین نقل میکنه که پدرشون طباخ بوده روزی یه سنگ پیدا میکنن و زیرش هیزم جمع میکنه اتیش میزنه تا سنگ گرم بشه تا بتونه نان بپزه هر چقدر که اتش رو بهش هیزم میریزه سنگ گرم نمیشه. در اخر با عصابنیت سنگ رو میکوبه زمین میبینه درون سنگ کرمی وجود داره. نتیجه اینکه اذن و اجازه از طرف حق میاد تا حضرت حق اجازه ی کاری را ندن هیچ کاری نمیشه گرامی..........