شمیم مهدی

آدم ها با افکار و اعتقادات و حرف هایشان شناخته می شوند!

شمیم مهدی

آدم ها با افکار و اعتقادات و حرف هایشان شناخته می شوند!

شمیم مهدی

هر آدمی یه سری افکار و اعتقادات داره که دوست داره دیگران از اون ها با خبر باشن!
ما هم یه آدمیم مثل بقیه!
-------------------------------------
شخصیت شناسی حقیقی و ایده آل: یک خانم متاهلِ متعهدِ دانشجوى طلبه مسلمانِ شیعه ی ایرانی!
شخصیت شناسی واقعی و ساده: قصدمون رسیدن به حالت ایده آله اما خب تا رسیدن به اون موقعیت راه بسیار است.
-------------------------------------
اینجا شاید شبیه مدینه فاضله باشه.
گاهی از خود حقیقی من خیلی بالاتره اون قدر که حق دارن دوستان اگر بگن این دیگه کیه! چقدر تناقض داره! یه چیزی میگه و چیز دیگری عمل می کنه.
من فقط دوست دارم شبیه این نوشته ها بشم... همین...
******************************
هر چند همچون قطره ام، دستم به دریا می رسد/ بسیار ناچیزم ولی، نسلم به زهرا می رسد
او بی کران بحر عطاست، از خاندان «هل اتی» است/ بر کافران هم فیض او، در دار دنیا می رسد
او مومنان را مادر است، لطف خدا را کوثر است/ با این همه سائل یقین، هنگام اعطا می رسد

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب
پیوندها

به نام خدا

به خودم میخندم.منی که این همه حرف برای گفتن دارم نمیتونم کارامو با توجه به حرفام انجام بدم میزنم زیر تمام حرفام.

خودم میدونم چه اشتباه بزرگی انجام میدم ولی باز دارم ادامه میدم حرف ادمارو تصدیق میکنم ولی عمل نمیکنم تشخیص میدم که کدوم راه درست و کدوم راه غلطه ولی یه راهی رو انتخاب میکنم که بین این دو تا باشه.

من میدونم تو سن حساسی قرار گرفتم تمام واکنش هام عادیه اما...

قدرت مقابله با هیچ کدومشونو ندارم

یه جورایی نمیخوام قبول کنم که دچار تزلزل شدم

کم اوردم، خسته شدم

شمام منو میفهمین اما خب بازم فایده ای نداره میدونم دارم لجبازی میکنم

خودم میدونم حرف زدن با اقایون اشتباس 

قبلا هزار بار گفتم و بازم میگم تو موقعیتی نیستم که بخوام تنها بمونم ولی هیشکی قبول نمیکنه میگن حرف نزن تو هنوز بچه ای بابا اگه بچه بودم عقلم به این چیزا نمیرسید چرا شما بچه های امروز رو بچه فرض کردین ممکنه رفتارشون بچگانه باشه اما مطمئن باشین خیلی خوب میفهمن دورو برشون چی میگذره خوب میفهمن شما چی میگین

دست کمشون نگیرین.

منی که میبینین این یه هفته بهم ریختم نمیدونم چمه یعنی میدونم ولی خب ولی نمیتونم به بقیه بفهمونم نمیتونم موقعیت خودمو درک کنم

من تمام اتفاقای زندگیمو با این میدونم اما میذارم برام اتفاق بیفته

مشکل زیاده حرف زیاده هر چقدر بگم بازم تموم نمیشه

فعلا دیگه بسه

التماس دعا

یا حق

××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××

مضاف:

اینو نگفتم که توی خانواده ای که دخترا زود ازدواج میکنن و کلا جو خانوادگی این مدلیه ادم وقتی به یه سنی میرسه دچار کمبود میشه حتی امکان داره افسردگیم بگیره احساس میکنه چیش از بقیه کمتره که این تو خونه است و....

اینه که به دل نگیرین اگر هر چند وقت یک بار دوباره یادم میفته که دوست دارم زودتر ازدواج کنم و احتیاج دارم

بعدم به نظر من تو جامعه ی امروزی اون جوونی که عقلش میرسه امکان لغزشش بیشتر از اونیه که هنوز خیلی عقلش نمیرسه و احساس نیاز نکرده

اینم یاداوری کنم که پیامبر گفتن هر کس فکر میکنه که ممکنه دچار گناه بشه باید ازدواج کنه بعدم ازدواج نصف دین ادمه پس نذارین جوونا نصف دینشون وقتی بهشون داده بشه که بیشترش بر باد رفته

با عرض شرمندگی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۱ ، ۱۸:۰۱

به خدا

عشق یعنی چی؟چه رنگیه؟چه مزه ایه؟ترشه؟شیرینه؟شوره؟

حس داره؟ادم میفهمه عاشق شده یا از حال و روزش مشخص میشه؟

کاش میدونستم.میگن عاشق شدی

نمیخوام باور کنم.میگن این رفتارا حال و روزه یه عاشقه نمیخوام باور کنم

میگم دلم شور میزنه اما واسه چی؟ نمیدونم

میگم هرکی این کارو باهام کرده « مرا در گیر خود کردی و رفتی»

نامردی کرده

از اولشم گفتم من دارم سقوط میکنم هیشکی باورش نشد!

گفتم راهش خطرناکه تنهام نذارین هیشکی باهام نیومد

منی که همیشه دم میزدم اینا عشقای الکیه اقتضای سنه حالا خودم افتادم تو چاه

البته تقصیر خودم بود که به نصایح ادما و اطرافیانم گوش ندادم

حافظم که زد تو خال گفت کارت اشتباس زندگیتو خراب نکن عمرتو  تلف نکن

خدا بدادم برسه

والسلام

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۹:۳۱

به نام خدا

اولا بعد از مدتها سلام

دوم: مثل دفعه های پیش شروع میکنم هرچی تو دلم هست رو بگمافسوس

******************************

از اول اردیبهشت که با هجوم امتحانای نیم ترم و دوره روبه رو شدیم کلا مخم داره میترکه و منفجر میشه.نمره هام که تا دلتون بخواد درخشان حسابی

تو این ماجرا هم خودم مقصرم هم کامپیوتر هم اعتیاد هم مدرسه

و خودم با کمال میل میپذیرمساکت

********************************

درگیری انتخاب رشته و مدرسه و دبیرستان و اینام که بماند.

اگر بخوام گوشه ای از این ماجرا جان گداز رو بگم اینه که با توجه به این که هم انسانی دوست دارم و هم ریاضی دوست داشتم بهترین انتخاب رو داشته باشم اما عملا نمیتونم از طرفی هم اعصابم بهم میریزه که همه بهم میگن برو ریاضی این شد که دل رو بدریا زدم و امروز برای انتخاب روشنگر یا فرهنگ استخاره کردم که روشنگر بهتر اومد و امروز به لطف خدا ثبت نام کردیم که ان شاءالله موفق میشویم.عینک

*******************************

عملا این چند وقته هیچ کدوم از معلما ازم راضی نیستن و این خیلی چیز بدیه خودم هم میدونم اما چی کار کنیم دست خودمان نیستیول

***************************

این چند وقته هیچی تکلیف انجام ندادم.

فردا هم باید کارای حرفه رو تحویل بدم که اونم انجام ندادماز خود راضی

*********************************

این چند وقته مدرسه اصلا مراعات حال ما بد بخت بیچاره ها رو نمیکنه بی ادب

ولی ما استواریم و نمیگذاریم مدرسه بر ما غلبه کنه(اره جون خودمون)

**********************

نکته ی بعدی اینه که خواهرم برام یه چشم انداز 20 ساله(البته 5 ساله ولی چون باکلاس باشه میگم 20 ساله) برام ترسیم کرده که به شرح زیر است:

تا قبل از سوم دبیرستان شوهرت میدیم اصلا چرا انقد دیر همین تابستون شوهرت میدیم

بعدم درست رو میخونی لیسانس میگیری بعدش میشینی تو خونه چرا که جهاد المرات حسن التبعل(فکر کنم همین جوری نوشته میشه) و میشینی بچه تربیت میکنی

مامانم میگن تو باید بری ریاضی معلم بشی مدرسه ها احتیاج دارن و خواهرم با توجه به این جمله میگه که «حالا یه شوهر گیرت میاد که اصلا نمیذاره درس بخونی»

بهش میگم این که شد فقط تا 20 سالگی بقیش چی؟

داداشم میگه بعدش میشی مثل عمه جون بچه هاتم تربیت میکنی میشن شیخ صدوق و علامه مجلسی و...

این است که ما تمام زندگیمان  توسط خانواده ترسیم شد

نیشخندالبته بگما من علاقه ی وافری دارم که زودتر ازدواج کنم و چه بهترنیشخند

*****************************

نکته ی بعدی این که پنجشنبه به رسم هرسال نمایشگاه داریم هر کی میخونه اگه تهرانه خودش با زبون خوش پاشه بیاد البته هیچ اجباری توش نیست

مدرسمون هم که روشنگره دیگهچشمک

********************************

بعدشم از هفته ی دیگه امتحانای خرداد با برنامه ریزی بیخود اموزش پرورش شروع میشه من از همین کرسی ازاد اندیشی اعلام میکنم که اموزش و پرورش ما اگر اسلامی بود نظم داشت که نداره البته نمیگم اصلا اسلامی نیستا بیشتر غربزده است دیگه خود دانید و خدای خودتانابرو

***************

در هرصورت من برای خودم ارزوی موفقیت و مویدیت مینمایمفرشته

*********************

دوست دار خودم : ناشناخته ی اصلزبان

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۸:۲۵

به نام خدا

سلام

شاید دیر اقدام کردم واسه مطلب زدن اما خب مهم ماهیت مطلبه این دهه ها فقط به اسمه و الا کل سال متعلق به ائمه است و باید بزرگشون بداریم.

نمیدونم باید چی کار کرد چجوری بزرگداشت داریم اما میدونم تنها کاری که میتونم بکنم این که در مورد امام هادی بنویسم . کاش میشد تمام سال در مورد تمام ائمه نوشت هر روز در مورد یکی از ائمه .

نمیدونم شمام اون موقع که توی گوگل پلاس قبل از عید نوروز چند نفر به امام هادی اهانت کرده بودن دیدین یا نه ولی من دیدم واقعا حال ادم بد میشد .ما بشینیم نگاه کنیم هیچ کار نکنیم اون وقت اینا با ائمه ی ما توهین کنن واقعا شرم آوره.

اگر بتونم مثل وبلاگ امام رضا یه وبلاگ در مورد امام هادی درست کنم خیلی خوب میشه باید دید خدا چی میخواد و فرصت باشه.

ان شاءالله

*****************************************************************

قالَ الا مامُ ابو الحسن ، علىّ الهادى صلوات اللّه و سلامه علیه :

 مَنِ اتَّقىَ اللّهَ یُتَّقى ، وَمَنْ اءطاعَ اللّهَ یُطاعُ، وَ مَنْ اءطاعَ الْخالِقَ لَمْ یُبالِ سَخَطَ الْمَخْلُوقینَ، وَمَنْ اءسْخَطَ الْخالِقَ فَقَمِنٌ اءنْ یَحِلَّ بِهِ سَخَطُ الْمَخْلُوقینَ.
امام هادی (علیه السلام)فرموده اند: کسى که تقوى الهى را رعایت نماید و مطیع احکام و مقرّرات الهى باشد، دیگران مطیع او مى شوند.و هر شخصى که اطاعت از خالق نماید، باکى از دشمنى و عداوت انسان ها نخواهد داشت ؛ و چنانچه خداى متعال را با معصیت و نافرمانى خود به غضب درآورد، پس سزاوار است که مورد خشم و دشمنى انسان ها قرار گیرد.
********************************************************

التماس دعا

یاحق

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۱ ، ۲۰:۳۱

سلام

ببخشید خیلی بی مقدمه یه مطلبی رو میزنم و سریع هم عکس العمل نشون میدم ولی فکر میکنم اینجوری هم شما از دست من راحت میشین هم من دیگه الکی دلم رو خوش نمیکنم.

چند وقت هست که احساس میکنم مزاحم دوستانم چون اکثرا یا نیستن یا نمیخوان جواب بدن ایدیشون رو عوض میکنن ادم نمیکنن و.....

هرکس این مشکل رو داشت میتونست از همون اول با زبون خوش بگه اقا من نمیخوام تو تو ادلیستم باشی من تو ادلیستت باشم نمیخوام باهات حرف بزنم تو هنوز بچه ای به گروه سنی ما نمیخوری .مطمئن باشید اگر اینجوری میگفتین اصلا ناراحت نمیشدم که الان همچین احساسی دارم.

در هر حال باید بگم ببخشید که تو این مدت که تقریبا نزدیک یک سال میشه مزاحم همتون بودم وقتتون رو گرفتم.

برای این که راحت باشید من ادلیست الفورم رو پاک میکنم اما تو یاهو سعی میکنم کسی رو پاک نکنم اگر فکر میکنین که چه خوب میشه اگر تو یاهو هم نباشین بگین پاکتون کنم

البته مطمئن باشین دلم واسه تمام اونایی که توی این مدت باهاشون حرف زدم تنگ میشه .

همگی معلم خوبی برای من بودین.

در هر صورت حلالم کنین.

(اگر میخواین جواب این متن رو بدین لطفا به دور از تمام این تعارف های مرسوم راستش رو بگین همین.)

امیدوارم تو زندگی موفق باشین.ان شاءالله سرباز امام زمان باشین.

امضا: یه دختر کوچولو (شمیم مهدی)

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۱ ، ۰۰:۲۹

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا فاطمه الزهرا و رحمه الله و برکاته

.

.

دلم گرفته ،حالم گرفته است

دوست دارم زار بزنم ولی نمیشه بگین یه قطره اشک نمیاد

اعصابم خورده این چند روزه همش میترسم

از مرگ از عذاب قبر ، از اخرت ،از این که نکنه ائمه موقع مرگم کمکم نکنن نکنه بگن ما اینو نمیشناسیمگریه

همش خوابم انگار این خواب از درونمه،همش سردم انگار این یه سرمای وجودیه که نمیخواد از بدنم خارج شه...ای خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

از این وضعیت خسته شدم همه چی تکراریه من شدم جزو روزمرگی ها

من یتیم ام دلم میخواد حضرت علی سرمو بذارن رو پاشون نوازشم کنن

دوست دارم عمو عباسم بقلم کنن دلداریم بدن

اقاجونم!اقا حسین!اقاسید میخونن بزم عشق تو شلوغه پرفروغه همه ی عشقای دنیا غیر عشق تو دروغه!اقاجون منم یه عاشقم من از درخونتون رد نکنینگریه

قبلاها زندگیم به یمن ائمه برکت داشت الان از ائمه دور شدم برکتشو از دست داده

تو کارای مدرسه گیر کردم کلا زندگیم گره خورده

خدایا تمام این کارارو به خاطر تو میکنم خودت کمکم کن تنهام نذارگریه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۱ ، ۲۲:۱۹

به نام خدا

دلم شدید گرفته اقاجون این چند شب مهمونت بودم دعوتم کردی ازم پذیرایی کردی اقاجون حالا که برگشتم نمیدونم دوریتو چجوری تحمل کنم گریه

یا اباعبدالله! دلم هوای شش گوشتو کرده اقا دلم صحن شما رو میخواد کبوتر دلم بین الحرمین میخواد مریض شده گوشه ی قفس نشسته ریز ریز اشک میریزه

اقجون تا اونجا بودیم دلمون نمیمود بیکار بشینیم دوست داشتیم دعا کنیم نماز بخونیم قران بخونیم ولی حالا چی هیچ فایده ای ندارم نه برای خودم نه برای دیگران

اقاجون نذار این جا بمونم نذار تو این قفس تنهایی با بغضی که تو گلوم گیر کرده بمیرم گریه

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۹۱ ، ۰۲:۱۳

تا کربلا اومدم این دل جامونده تو حرمت

غبار غم ز کفم برده غبار تو حرمت

خودم جوونیم پدر مادرم

فدای نگاه غریبت

تو خواب میبینم

میام میزنم گره دلمو به ضریحت

اقاجونم این سفر تموم شد ممنون که دعوتم کردی اقاجون نذار دوباره ازت دوربشم ناراحت

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۹۱ ، ۲۱:۱۲

به نام خدا

سلام بر مهدی(عج) و دوست دارانش

دلم تنگ شده واسه تمام معصومیت از دست رفته ام.

دلم تنگ شده واسه اون چیزی که قبلا بودم

دلم تنگ شده واسه دل تنگی های قدیمم.

دلم تنگ شده واسه اون حس انسان دوستیم

دلم تنگ شده واسه عرشی بودنم

دلم تنگ شده واسه شهدا

دلم تنگ شده واسه خدا

خدایا اونقدر عقلم میرسه که بدونم دلتنگی یعنی چی.

اونقدر عقلم میرسه که بفهمم چقدر ازت دور شدم و تو هوز منتظرمی که برگردم

سال نو شد.یک سال دیگم از دست دادم و یک سال دیگه از عمرم کم شد

خداجون کاش بشه امسال رو جوری ازش استفاده کنم که بعدا حسرتش رو نخورم

کاش سال دیگه این موقع دلم واسه خوبیای سال 1391 تنگ بشه.کاش...

.

.

.

دیگه خسته شدم از این همه تظاهر بابا من این نیستم که تو وبلاگم گذاشتم من این نیستم میخوام بشم مثل قبل.

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۹۱ ، ۱۷:۰۳

به نام خدا

سلام

اقا من نمیفهمم یعنی چی که من هر چه قدر میخوابم بازم خوابم میاد.آخ

دِهَععصبانی

شب زود میخوابم خوابم میاد دیر میخوابم خوابم میاد. عصری میخوابم خوابم میاد عصری نمیخوابم خوابم میادخمیازه

واقعا که عینهو این معتادا همش سر کلاس چرت میزنمهیپنوتیزم

یعنی واقعا داره باورم میشه که معتادم استرس

اقا یکی راه حل بده تا از دست نرفتم یول

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۰ ، ۱۷:۱۵