شمیم مهدی

آدم ها با افکار و اعتقادات و حرف هایشان شناخته می شوند!

شمیم مهدی

آدم ها با افکار و اعتقادات و حرف هایشان شناخته می شوند!

شمیم مهدی

هر آدمی یه سری افکار و اعتقادات داره که دوست داره دیگران از اون ها با خبر باشن!
ما هم یه آدمیم مثل بقیه!
-------------------------------------
شخصیت شناسی حقیقی و ایده آل: یک خانم متاهلِ متعهدِ دانشجوى طلبه مسلمانِ شیعه ی ایرانی!
شخصیت شناسی واقعی و ساده: قصدمون رسیدن به حالت ایده آله اما خب تا رسیدن به اون موقعیت راه بسیار است.
-------------------------------------
اینجا شاید شبیه مدینه فاضله باشه.
گاهی از خود حقیقی من خیلی بالاتره اون قدر که حق دارن دوستان اگر بگن این دیگه کیه! چقدر تناقض داره! یه چیزی میگه و چیز دیگری عمل می کنه.
من فقط دوست دارم شبیه این نوشته ها بشم... همین...
******************************
هر چند همچون قطره ام، دستم به دریا می رسد/ بسیار ناچیزم ولی، نسلم به زهرا می رسد
او بی کران بحر عطاست، از خاندان «هل اتی» است/ بر کافران هم فیض او، در دار دنیا می رسد
او مومنان را مادر است، لطف خدا را کوثر است/ با این همه سائل یقین، هنگام اعطا می رسد

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب
پیوندها

۱ مطلب در اسفند ۱۴۰۳ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

**************************************

سال­های ساله، بهمون یاد دادن وقتی رسیدیم نزدیک سال تحویل، وقتی رسیدیم نزدیک شب­های قدر، حلالیت بطلبیم.

حالا امسال که به هر دو تاش با هم رسیدم، خیلی جدی­تر شده انگار.

داشتم توی ذهنم می­گشتم به دنبال آدمایی که باید ازشون عذرخواهی کنم؛ کسایی که از اول زندگیم، یا از وقتی یادمه، یا از وقتی باهاشون آشنا شدم، یا از اول امسال باهاشون سر و کار داشتم.

پدر و مادرم، خواهرها و برادرهام، همسرم، بچه­هام، فامیل، همسایه­ها، معلم­ها و استادهام، شاگردام، همکارهام، میوه فروش محل و فروشنده­هایی که به طور ثابت از مغازه­هاشون نیازهای روزمره­ی خودم و خانواده­م رو تأمین می­کنم. حتی کفاشی که هر روز از جلوی بساطش رد می­شم و شاید گاهی عجله داشتم و پام به وسایلش خورده یا خاکی بلند شده و اذیتش کرده. تازه دستم به اون کسایی که ممکنه وسط رانندگی یکهو بوقی زدم و اذیتشون کردم یا یه لحظه دیر پیچیدم و دلشون رو لرزوندم که نمی­رسه...

راستش توی همین فکر­ها بودم و داشتم تجزیه تحلیل می­کردم که به هرکدوم چی بگم و برای بقیه چی کار کنم که یکهو چیزی مثل پتک خورد تو سرم!

یک شخص مهمی رو از قلم انداخته بودم...

امام زمان

تا حالا تو این سال­هایی که از خدا عمر گرفتم حواسم نبود باید از امام زمان حلالیت بطلبم. بابت بی­توجهی­ها و غافل بودنم، بابت رفتارهایی که حتما یه موقع­ها داشتم و باعث شده امام خجالت­زده بشن...، بابت کم­کاریم توی آماده­سازی خودم و خانواده و جامعه­م برای ظهور.

می­دونین امسال مثلا کلی تلاش کرده بودم که حواسمو توی ارتباط با امام زمان جمع کنم. چند باری توی این چله­های گروهی شرکت کردم که شب به خیر بگیم و صبح از خواب بیدار شدیم و سلام بدیم و... . تعارف که نداریم با همه­ی این کارها هنوزم یه وقت­هایی یادم می­ره... البته یک­جوری شده که وسط خیابون وقتی ماشینم خراب میشه، یا وقتی یه درد وحشتناک میاد سراغم یا کارم گره می­خوره دیگه اول همه خودشونو صدا می­کنم؛ ولی واقعا امام رو برای همین مشکلات و گرفتاری­هام می­خوام؟

آقاجان؛ امشب اولین شب قدره و فردا سال تحویل می­شه. اول همه شما باید من رو ببخشید و حلال کنید.

به شیوه­ی برادران یوسف اومدم بگم: یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَیْنَا إِنَّ اللَّهَ یَجْزِی الْمُتَصَدِّقِینَ

پ.ن: خدا رحمت کنه آقای امامی کاشانی رو. همیشه موقع قرآن سر گرفتن امن یجیب می­خوندن و میگفتن مضطر واقعی امام زمانن. به نیت ایشون بخونید...

 *********************

خدایا به امید تو...!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۰۳ ، ۱۷:۳۱