به نام خدا
سلام
************************
نزدیک دو هفته نبودم الانشم نمیخواستم بیام ولی دیگه حرفام داشت مغزمو منفجر میکرد حرفایی که تو چند وقته تو دلم مونده حوصله ی هیچی رو ندارم نه یاهو نه الفور نه تالار نه پلاس هیچ کدومو چک نمیکنم همش باشه واسه فردا.
اعصابم یه جورایی خورده نمیفهمم چمه حالم خوب نیست مثل همیشه جلو ادما شادم ولی وقتی تنها میشم دلم میگیره پکرم خودم میفهمم که حالم بده اما چمه؟ نمیدونم!
شاید بشه گفت دیوونه ام شاید بشه گفت افسرده ام شاید بشه گفت اعصابم خرابه و....
نمیدونم کدوم حرفامو بزنم از سفر شمال بگم؟! یا از مشهد! از خوبیا بگگم یا از بدیا!
از بدبختیا و ناراحتی بگم یا از خوش گذرونی ها!؟
از دستاورد های ذهنیم بگم یا...؟!
تو هواپیما به این فکر میکردم که این دنیا ادمایی رو میخواد که فایده داشته باشن نه که انگل باشن فقط استفاده کنن و هیچ سود و فایده ای نداشته باشن!
فکر کردم اگه من نباشم به هیچ جای این عالم بر نمیخوره تازه اگه نباشم شاید خیلیا خیالشون راحت باشه کسی نگران نباشه کسی اعصابش خورد نباشه کسی ناراحت نباشه شاید من جای بقیه رو گرفتم شاید جاشونو تنگ کردم کلا تو این دنیا نباشم بهتره چه فضای مجازی و چه جامعه ی حقیقی اگه من به عنوان یه ادم 1% به عنوان یه مرفه بی درد به عنوان یه مزاحم یا هرچیز دیگه نباشم شاید خیلیا خوش بخت باشن!
اره شاید این منم که پولای ادمارو خوردم این منم که جای ادمارو گرفتم این منم که فساد مالی راه انداختم این منم که تو خیابون دارم جامعه رو خراب میکنم اره شاید تمام اینا من باشم شاید اون قاتل من باشم که دارم راست راست تو خیابون راه میرم نفس میکشم هیشکی بهم هیچی نمیگه شاید اونی که باعث میشه دختر پسرا منحرف بشن از راه بدر بشن منم!
شاید...!!!!
هر شاید دیگه کلا فکر کنم اگه من نباشم خیلیا راحتن!
دیگه کسی منتظرم نمیمونه دیگه کسی نگران نیست که فلانی کجاس؟!
چرا پیداش نیست چرا نمیاد نکنه بلایی سرش اومده؟!
دیگه مامان بابام نگران نیستن که خیابون وضعش بده این یه بلایی سرش میاد!
اگه نباشم دیگه لازم نیست نگران باشن که فضای اینترنت بده!
دیگه لازم نیست نگران باشن که بعضی ادما بخاطر سیاست اویزون میشن به بعضی ادمای دیگه!
دیگه لازم نیست نگران باشن که دختر نفهمشون (به قول خودشون فهمیده) با پسرای مردم حرف بزنه!
دیگه لازم نیست نگران باشن که فلان ادم کیه که من میخوام ببینمش !
دیگه لازم نیست الکی به ادم مشکوک باشن!
دیگه لازم نیست تو حرم دنبال ادم بگردن!
دیگه لازم نیست....!!
دیگه لازم نیست هی نکته یادشون بیادو الکی پول تلفن بدن تا نکات ریز و مهم و با ارزششون رو به دختر عزیزتر از جانشون(!) بگن!
اره اگه نباشم دیگه هیچی لازم نیست!
من نباشم خرجشون کمتره!
دو نفر ادم که خرجی ندارن !
اگه من نباشم تمام تکنولوژی ها توی این خاک میخوره ولی اشکال نداره اینا همشون ضرر دارن خوب نیست اصلا به چه کارشون میاد بدن بره !
میخوان چی کار تو این خونه باشه موج درست کنه سرطان بگیرن؟!
من نباشم سالمن من نباشم نگران مدرسه نیستن!
نگران دانشگاه نیستن!
من نباشم میرن گردش میرن سفر دیگه کسی منتظرشون نیست!
اره اینا فایده های نبودن منه واسه پدر و مادرم!
اگه من نباشم دیگه کسی تو نت وقتش تلف نمیشه با حرف زدن با من!
من نباشم دیگه کسی لازم نیست بخاطر اینکه دلش واسه دوستش تنگ شده پول تلفن بده!
دیگه کسی لازم نیست خودشو بکشه واسه این که با من جایی بیاد!
من نباشم تمام بچه های فامیل سالم میمونن دیگه کسی منحرف نمیشه!
عوضش صبحا تو مسافرت با خیال راحت تا لنگ ظهر میخوابن و دیگه کسی نیست هی دم به دقیقه بیاد بالا سرشونو صداشون کنه!
البته اگه من نباشم دیگه کسی نیست که بهش بتونن تیکه بندازن !
اگه من نباشم برا خواهرزاده برادرزاده ها هم بهتره دیگه ازادن به هر چیزی دست بزنن کسی نیست بهشون گیر بده تازه از دست یه ادم بی عاطفه ی بی حسه تنبل هم خلاص میشن!
برا خواهربرادرام هم بهتر میشه اگه من نباشم نیازی نیست نگران ابروشون باشن که یه وقت اگه کسی بفهمه من خواهرشونم بخوان خجالت بکشن!
اره من نباشم بهتره!
اگه نباشم برا همه خوبه!
برای همه حتی برا خودم!
خسته شدم از همه چیز از همه چیزی دست به دست هم دادن تا منو تو این دنیا خورد کنن زمین بزنن بشکنن از بین ببرن ضایعم کنن!
دلم از همه پره!
اونایی که وقتی تو تربیتشون اشتباه میکنن میان یقه ی منو میگیرن اونایی که بهم مشکوکن فکر میکنن من نمیفهمم...
البته شایدم حق دارن مشکوک باشن شاید باید بزنن لهم کنن!
اره فکر خوبیه اهای شماها که وقتی قبلا اشتباه کردین برای این که اشتباهتونو درست کنین میزنین تو سر من بیاین! وقتی خاکم کنین دیگه کسی نمیفهمه که اشتباه کردین دیگه هیشکی نمیفهمه!
شمایی که بهانه میارین!
شمایی که نذاشتین این سفر به من خوش بگذره اره با شماهام!
بیاین خلاصم کنین از همه چیز از همه چیز!
شما جای من نیستین که بفهمین این سفر زهر شد برام!
از شنبه مشهد بودم فقط 3 بار رفتم تو حرم اونم دفعه اولش در حد رد شدن بود در حد عبور!
اره درسته مشهد مال امام رضاس درست صحن و حرم فرقی نداره ولی اونی که میره تو حرم با اونی که میشینه یه گوشه و به ادمایی نگاه میکنه که با شتاب از جلوش رد میشن خیلی فرق داره خیلی!
وقتی میخواستم تنها برم با عصبانیت میگفتن موبایل نبری یادت باشه داری میری پیش امام رضا امام میبیننت جای دیگه نری!
من اینارو نمیدونم؟
چرا خوب میدونم خیلی خوبم میدونم!
پس اونا به چه حقی با من اینجوری برخورد میکنن؟!
از اینکه الکی نگرانم باشن بدم میاد!
از این که درد منو نمیفهمن بدم میاد!
از این که از اول نمیدونستن باید چی کار کنن اعصابم خورد میشه!
دیگه بسه دیگه نمیگم میذارم بقیه ی حرفام تو دلم بمونه!
میذارم سر جاشون باشن!
نهایتا دق میکنمو خلاص میشم!
اره خلاص میشم!
میدونم همین حرفایی که نوشتم شدیدا باهاشون مخالفت میشه و من از همین الان میگم که در برابر مخالفت هاتون هیچ حرفی ندارم!
قصد نداشتم اینارو بنویسم این سر ریز شدن عواطف و حرفا بود تقصیر من نبود!
در هر صورت شرمنده همین قدر که یه ذره اروم شدم برام کافیه!
******************************
بقیه اش اگه عمری بود و اگه حوصله داشتم بعدا میگم!
***************
خدایا به امید تو...!!!