پنجشنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۱، ۰۶:۲۶ ب.ظ
۰
۰
۹۱/۰۵/۲۶
پاسخ:
ستوده خانم!
ببین تو خودتو با من مقایسه نکن! من نمیتونم از خونه بیرون برم حتی اگه خودم بخوام!
چون اجازه ندارم!
من جز خانواده ام مردمی دیگه ای تو زندگیم ندارم! که اونارو هم میبینم!
درمورد پدر و مادرم باید بگم اونا همیشه پدر و مادرم میمونن نه چیز دیگه هیچ وقت نمیتونن جای دوستامو بگیرن!
بله میدونم با ان شاءالله گفتن کاری درست نمیشه!
حالا که ساختیم جه غلط چه درست!پس کاریش نمیشه کرد!
,
پاسخ:
قبول ندارم!
صبح تا شب پاش نیستم چون تو خونه ی ما نیستی ببینی! چشمام هم ان شاءالله آسیب نمیبینه! من ادمای واقعی رو ول نکردم اونا منو ول کردن وقتی جزو هیچ گروهی حساب نمیشم! بعدم من به موقعش با ادما هستم!
قرار نیست تا مدرسه ها همینجوری بمونه وضعیت استفاده از نتم!
کمتر نمیشینم چون من صبح تا شب کسی نیست که بخوام باهاش باشم موقعی که همه باشن من هم باهاشونم! تحرکم رو هم دارم کی گفته ندارم؟ چه چیز واقعی رو از دست دادم؟ کدوم مردم که بخوام قاطیشون باشم؟!
,
یه خونه برا دلم درست کردم
دلم میخاد تو هم بیای و نظرت رو در مورد نوشته هام بهم بگی
اگه دوست داشتی منو با نام "جایی برای دلم " بلینک
منتظرتم زود بیا
بای بای