مرور خاطرات!
به نام خدا
سلام
*******************************************
مطالب پایین نوشته هایی از عراق است!
مروری بر خاطرات خودم!
و شاید ارامشی برای دلتنگی!
-------------------------------------------------------------------
91/12/30 ساعت 1:10
آدمی که جز نوشتن کار دیگه ای بلد نباشه و جز برای نوشتن حال نداشته باشه میشه مثل من که تو حرم حضرت علی -علیه السلام- هم بی خیال نوشتن نمیشم!
آقا باید بهم بگن باور کن نویسنده ی خوبی نمیشی تا شاید راضی شم این کار رو رها کنم.
این که آدم چه حسی میتونه داشته باشه که شب اخر سالش با شب وداع یکی باشه را من نمی تونم توضیح بدم!
چون اصولا در همه ی ماورد خنثی هستم. تازه همین که الان بیدارم و می نویسم خودش خیلیه!
خوب شد دیر تر از این در حرم رو باز نکردن وگرنه شک ندارم می خوابیدم.
ایوان نجف عجب صفایی دارد، حیدر بنگر چه بارگاهی دارد.
حرم ائمه رو هیچ وقت نمیشه با هم مقایسه کرد؛ چون هر حرمی برای خودش یه حال و هوای خاصی دارد.
هر کدوم از امام ها عظمت دارند ولی بین همه ی آن ها، حضرت امیر-علیه السلام- یه عظمت خاصی دارند، مخصوصا اگر سال تحویل تو حرم ایشون باشی.
اما امسال انگار قسمت نیست سال تحویل در خدمتشون باشیم.
هر چه خدا بخواهد همان می شود. ما هم راضی و شاکریم.
همین که سعادت حضور در چنین مکانی رو داشتیم خیلیه!
-------------------------------------------
خدایا
اول اونایی که نرفتن قسمتشون بشه!
بعدم ما رو هم تو لیستشون بذار!
-------------
اصلا دلم تنگ شده واسه حال و هوای صحن!
واسه همون سرمایی که باعث میشد هیشکی تو صحن نشینه!
واسه همون خلوتی!
واسه همون رفتن و اومدن ها!
واسه همون سرگردان بودن ها!
واسه اون زیارت امین الله وایساده رو به روی ایوان!
واسه همون کنجی که اسمشو گذاشته بودن کنج سپهری!
واسه همون نماز ظهر و عصری که تو افتاب می ایستادیم!
واسه همون نماز صبحایی که چند بار خوابمون می برد و باز وضو میگرفتیم!
یا حتی واسه اون خوابی که تو رواق حضرت زهرا داشتیم!
هعی
-----------------------------------------------------------
ببخشید اگه داغ دل شماهارو هم تازه کردم!
*****************
خدایا به امید تو..!