شمیم مهدی

آدم ها با افکار و اعتقادات و حرف هایشان شناخته می شوند!

شمیم مهدی

آدم ها با افکار و اعتقادات و حرف هایشان شناخته می شوند!

شمیم مهدی

هر آدمی یه سری افکار و اعتقادات داره که دوست داره دیگران از اون ها با خبر باشن!
ما هم یه آدمیم مثل بقیه!
-------------------------------------
شخصیت شناسی حقیقی و ایده آل: یک خانم متاهلِ متعهدِ دانشجوى طلبه مسلمانِ شیعه ی ایرانی!
شخصیت شناسی واقعی و ساده: قصدمون رسیدن به حالت ایده آله اما خب تا رسیدن به اون موقعیت راه بسیار است.
-------------------------------------
اینجا شاید شبیه مدینه فاضله باشه.
گاهی از خود حقیقی من خیلی بالاتره اون قدر که حق دارن دوستان اگر بگن این دیگه کیه! چقدر تناقض داره! یه چیزی میگه و چیز دیگری عمل می کنه.
من فقط دوست دارم شبیه این نوشته ها بشم... همین...
******************************
هر چند همچون قطره ام، دستم به دریا می رسد/ بسیار ناچیزم ولی، نسلم به زهرا می رسد
او بی کران بحر عطاست، از خاندان «هل اتی» است/ بر کافران هم فیض او، در دار دنیا می رسد
او مومنان را مادر است، لطف خدا را کوثر است/ با این همه سائل یقین، هنگام اعطا می رسد

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

92/9/21

پنجشنبه, ۲۱ آذر ۱۳۹۲، ۱۲:۲۲ ب.ظ

به نام خدا

سلام

***************************************

بعضی ادما رو یا شاید بشه گفت همه ی ادمارو تا وارد خلوتشون نشی هیچ وقت نمیفهمی چجورین.

بعضیارو در ظاهر که میبینی فکر میکنی چه ادم سرخوشیه. همیشه میخنده همیشه سر حاله همش با جووناس اصلا بهش نمیاد که سنش زیاد باشه ولی وقتی تو خلوتش میبینیش کاملا ذهنیتت تغییر میکنه.

اصلا از این رو به اون رو میشی. فکر میکنی این ادم چقدر توانمنده که در ظاهرش اینجوریه.

از این نمونه ها چند نفری رو دیدم. در عین این که شادن در ظاهر اما شادیشونم در راه خداست و وقتی تو خلوتشون وارد میشی میبینی عجیب پاکن. اینجور ادمارو وقتی میبینم یاد همون حدیثی میفتم که مومن شادیش در چهره شه و غمش در دلش.

مهربونی اینا بی انتهاس. و هیچ وقت دلت نمیخواد از دستشون بدی. دوست داری باهاشون باشی و ازشون یاد بگیری. و قطعا نفسشون حقه و به این معتقدم که اگه دعا کنن خدا میپذیره.

خدا همشونو حفظ کنه.

**********************

چند روز پیش توی خبرهایی که چک میکردم دیدم یه کتاب جدید چاپ شده. خبرشو توی تالار هم زدم.

همون روز به شوخی به پدرم گفتم به ما از این کتابا نمیدن؟

گفتن چرا لابد میدن. گفتم نه بابا شوخی میکنم 4 تومن که چیزی نیست حالا میرم خودم میخرم.

انتظار نداشتم از شوخی من جدی جدی کتاب بهم برسه.

امروز بابام اومدن. گفتن شمیم گفتم بهشون کتاب رو دادن براتم اولش نوشتن و امضا کردن.

خود دادنش به عنوان هدیه یه طرف نوشته شون یه طرف دیگه.

اصلا یه انرژی خاصی بهم داد.

لبخند

هیچ وقت چنین کتابایی رو از دست نمیدم هیچ وقت!

**************

خدایا به امید تو...!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۹/۲۱

نظرات  (۱)

سلام.

کتاب. انشالله ما هم بتونیم کتاب پرواز در سحرگاه ................ درک کنیم

پاسخ:
salam
enshallah

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی