خطبه غراء، خطبه ی 83 نهج البلاغه، بخش سوم، بر حذر داشتن از دنیا
به نام خدا
سلام
*********************************
بر حذر داشتن از دنیا
----------------------------
فَإِنَّ الدُّنْیَا رَنِقٌ مَشْرَبُهَا ، رَدِغٌ مَشْرَعُهَا ، یُونِقُ مَنْظَرُهَا ، وَ یُوبِقُ مَخْبَرُهَا ، غُرُورٌ حَائِلٌ ، وَ ضَوْءٌ آفِلٌ ، وَ ظِلٌّ زَائِلٌ ، وَ سِنَادٌ مَائِلٌ .
آبشخور این دنیا تیره و چشمه سارش گل آلود و دارای منظری فریباست، و بی اعتنایی به آزمایش هایش مهلک. فریبنده ای است در حال دگرگونی ها (یا مانع از دریافت حقیقت) و روشنایی است در معرض زوال سریع. و سایه ای است در حال برچیده شدن، و تکیه گاهی است مایل به سقوط.
حَتَّى إِذَا أَنِسَ نَافِرُهَا ، وَ اطْمَأَنَّ نَاکِرُهَا ، قَمَصَتْ بِأَرْجُلِهَا ، وَ قَنَصَتْ بِأَحْبُلِهَا ، وَ أَقْصَدَتْ بِأَسْهُمِهَا ،
وَ أَعْلَقَتِ الْمَرْءَ أَوْهَاقَ الْمَنِیَّةِ قَائِدَةً لَهُ إِلَى ضَنْکِ الْمَضْجَعِ ، وَ وَحْشَةِ الْمَرْجِعِ ، وَ مُعَایَنَةِ الْمَحَلِّ ، وَ ثَوَابِ الْعَمَلِ .
در آن هنگام که انسان گریزان برگردد و با این دنیا انس بگیرد و کسی که از روی نادانی انکارش کرده بود دل به آن بدهد و بر ظواهرش بیارامد، (ناگهان مانند اسبی که پاهاش را بلند کند و بر زمین بزند و سووار خود را بیندازد)، از او رم کند، و با دام هایی که سر راه او گسترده است، شکارش کند، و با تیرهایش او را از پای در آورد.
(در پایان کار) طناب مرگ به دست و پایش پیچد و او را به خوابگاهی تنگ و تاریک و به منزلگهی وحشتناک و به دیدار موقعیتی (از سعادت یا شقاوت که بر خود اندوخته است) و نتیجه عملش براند.
وَ کَذَلِکَ الْخَلَفُ یَعْقِبُ السَّلَفَ ، لَا تُقْلِعُ الْمَنِیَّةُ اخْتِرَاماً ، وَ لَا یَرْعَوِی الْبَاقُونَ اجْتِرَاماً ، یَحْتَذُونَ مِثَالًا ، وَ یَمْضُونَ أَرْسَالًا ، إِلَى غَایَةِ الِانْتِهَاءِ وَ صَیُّورِ الْفَنَاءِ .
به این ترتیب آیندگان به دنبال گذشتگان در حرکتند و مرگ از درو کردن زندگانی باز نمی ایستد و آنان که به دنبال کاروان گذشتگان در حرکتند، از ارتکاب ناشایست ها خودداری نمی کنند؛ حرکات و رفتارشان را مشابه دیگران نموده، گلّه گلّه از این کهنه رباط رهسپار غایت سرنوشت و مقصد نهای فنا و زوالند.
******************
خدایا به امید تو...!
سلام.
نمیدونم چه سریه که بعضی پستا حرف دل همست !!! این امتحانه از ااون پستا بود !!
التماس دعا