شمیم مهدی

آدم ها با افکار و اعتقادات و حرف هایشان شناخته می شوند!

شمیم مهدی

آدم ها با افکار و اعتقادات و حرف هایشان شناخته می شوند!

شمیم مهدی

هر آدمی یه سری افکار و اعتقادات داره که دوست داره دیگران از اون ها با خبر باشن!
ما هم یه آدمیم مثل بقیه!
-------------------------------------
شخصیت شناسی حقیقی و ایده آل: یک خانم متاهلِ متعهدِ دانشجوى طلبه مسلمانِ شیعه ی ایرانی!
شخصیت شناسی واقعی و ساده: قصدمون رسیدن به حالت ایده آله اما خب تا رسیدن به اون موقعیت راه بسیار است.
-------------------------------------
اینجا شاید شبیه مدینه فاضله باشه.
گاهی از خود حقیقی من خیلی بالاتره اون قدر که حق دارن دوستان اگر بگن این دیگه کیه! چقدر تناقض داره! یه چیزی میگه و چیز دیگری عمل می کنه.
من فقط دوست دارم شبیه این نوشته ها بشم... همین...
******************************
هر چند همچون قطره ام، دستم به دریا می رسد/ بسیار ناچیزم ولی، نسلم به زهرا می رسد
او بی کران بحر عطاست، از خاندان «هل اتی» است/ بر کافران هم فیض او، در دار دنیا می رسد
او مومنان را مادر است، لطف خدا را کوثر است/ با این همه سائل یقین، هنگام اعطا می رسد

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

اعتکاف

دوشنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۵:۵۴ ب.ظ

به نام خدا

سلام

********************************

اول سال خیلی کوچکتر از حالا بودم و شاید روحم بزرگتر از حالا!

با چه ذوق و شوقی به فکرش بودم و این که چه میشود و چه می کنند و به خدا چه بگویم و...

ولی قسمت نبود و دستمان ترکی برداشت و ما را خانه نشین کرد و مجالی داد برای چشمان خسته...

سال بعدش هر جور بود همه را راضی کردم و رفتم

هر چند کودکانه و شاید از سر دلخوشی که مرا هم قاطی آدم بزرگ ها پذیرفته اند، اما سه روزی بود بس خاطره انگیز!

بعضی از احساساتش هنوز که هنوز است، با یاداوری دلم را دگرگون می کند!

شاید بیشتر از خودش، حاشیه هایش را به یاد داشته باشم..

مناجات های جناب سلحشور و شب تا صبح بیداری کشیدن و کولر خراب قسمت ما و نماز صبح های با چشمان نیمه باز و در عین حال تمامی ناپذیر و تالار دیواری و بخش رایانه ای و فتوشاپ عکس های قسمت خواهران و خواب موقع اعمال ام داوود که هیچ کس بیدارم نکرد و حال گرفته ام و نماز مغرب اخر و گریه ها و دلهره ی مسیر حرکت فرودگاه!

سال بعدش هم تهران مسجدی همین حوالی و فقط اعتکافی مخصوص بانوان و باز هم خواب روز اخر...!

و امسال و پارسال و سال قبل ترش که همه اش به خاطر مدرسه در حصر خانگی بودیم چنین روزهایی...!

و خوشا به حال انانی که می روند و فیض می برند

و خدا کند که ماهم بهره ای ببریم

و امیدی دارم که گوشه ای از خلوت هایشان رو سیاهان را نیز یاد کنند!

*****************************

اینا داغ دل ادمو بیشتر تازه می کند

++

+++

هنوزم کارت هر دو اعتکاف رو دارم.

و اعتکافی که شیراز بودم و اولیش بود از همه خاطره انگیز تر!

********************

خدایا به امید تو..!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۲/۲۲

نظرات  (۱)

با سلام.

دو سالی مهمون اعتکاف شدیم .

اولین بار آقا سید نقی دلمونو برد الانم بدجور هواشو کردم یهویی به یاد سالار زینب (س) که میخوند و چقدر معتکفایی که از ذوق از هوش رفتن ....

دومین سال بزرگمون هم اومده بود حیف شد هنوز به اون حدی نرسیده بودم که از محضرش استفاده کنم ....

**یا من به یدهی ناصیتی**

پاسخ:
سلام
بله

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی