خطبه غراء، خطبه 83 نهج البلاغه، بخش دهم - قسمت اول، در توصیف خلقت انسان
به نام خدا
سلام
*************************
در توصیف خلقت انسان
--------------------------------------------------------------------
أَمْ هَذَا الَّذِی أَنْشَأَهُ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْحَامِ ، وَ شُغُفِ الْأَسْتَارِ ، نُطْفَةً دِهَاقاً ، وَ عَلَقَةً مُحَاقاً ، وَ جَنِیناً وَ رَاضِعاً وَ وَلِیداً وَ یَافِعاً ، ثُمَّ مَنَحَهُ قَلْباً حَافِظاً ، وَ لِسَاناً لَافِظاً ، وَ بَصَراً لَاحِظاً ، لِیَفْهَمَ مُعْتَبِراً ، وَ یُقْصِرُ مُزْدَجِراً .
یا این انسانی که خداوند او را در ظلمات رحم های مادران و غلاف های پوشاننده به وجود آورد. (آن گاه انسان مسیر تکوین خود را به این ترتیب پیش گرفت:) نطفه ای در حال افزایش و متراکم از ذرات علقه ای پوشیده، جنین در رحم، شیرخوار، کودک، جوان، سپس برای او قلبی حافظ و زبانی گویا و چشمی بیننده داد تا از روی تجربه و عربت بفهمد و با جلوگیری خویستن از معصیت، از ارتکاب آن خودداری نماید.
حَتَّى إِذَا قَامَ اعْتِدَالُهُ ، وَ اسْتَوَى مِثَالُهُ ، نَفَرَ مُسْتَکْبِراً ، وَ خَبَطَ سَادِراً ، مَاتِحاً فِی غَرْبِ هَوَاهُ ، کَادِحاً سَعْیاً لِدُنْیَاهُ ، فِی لَذَّاتِ طَرَبِهِ ، وَ بَدَوَاتِ أَرَبِهِ ؛ لَا یَحْتَسِبُ رَزِیَّةً ، وَ لَا یَخْشَعُ تَقِیَّةً ؛ فَمَاتَ فِی فِتْنَتِهِ غَرِیراً .
تا آن گاه که به حد اعتدال خود رسید و پیکرش راست شد. استکبار، وجود را احاطه نمود و از مسیر حق رمیدن گرفت و بی پروا به خبط و خطا افتاد. با دلو هوا و هوس (برای زندگی خود) آب کشید. کوشش و حرکات مشقت بار برای دنیایش صرف کرد، برای تحصیل لذایذ عیش و طربش با تفکر خام درباره ی نیازهایش. (این غافل مست برای زندگی خود) مصیبتی را احتمال نمی دهد و محاسبه نمی کند و هیچ تترسی او را به خشوع وادار نمی سازد. (با این غقلت تباه کننده) در فتنه و لغزش فریبنده ی خود دیده از جهان بر بست.
------------------------------------------
خلاصه:
در این قسمت امام -علیه السلام- به سیر پرورش انسان اشاره میکنند که خدا نطفه ای را در رحم مادر رشد داد و نطفه جنین شد، سپس نوزاد و کودک و نوجوان و جوان که هر چه بزرگتر میشود قلبش حافظ و زبانش گویاتر میشود و تجارب بیشتری کسب می کند.
تا زمانی که به حد کمال رشد نرسیده است از گناه و معصیت دوری میکند و پس از آن مستکبر می شود و بی توجه به مسیر اصلی، راه خطا پیش میگیرد و به دنبال هوا و هوس دل خویش قدم بر میدارد.
و به مرگ توجهی ندارد و از هیچ چیز نمی ترسد تا آن که موعد کوچ دنیا فرا می رسد.
*************
خدایا به امید تو..!