سه گانه ای برای یگانه
به نام خدا
سلام
*****************************
میرزایی بیرون رفت و علی نوشتن را از سر گرفت.
«... من می دانم که پای دژ شهید خواهم شد.
ای برادر عرب که دنبال من می گردی تا گلوله ات را در سینه ام بنشانی، در روز قیامت جای من و تو عوض خواهد شد. آن روز من دنبال تو خواهم گشت تا نزد خداوند تو را شفاعت کنم...»
سه گانه ای برای یگانه، محمدرضا بایرامی / صفحه 301
************************************
یک کتاب دیگر هم تموم شد. این اولین رمانی نیست که جنگیه و چنین مضامینی داره که میخونم.
البته قطعا این کتاب رو نمیشه با شطرنج با ماشین قیامت یا سفر به گرای 270درجه و... مقایسه کرد.
این کتاب باعث شد من با سه شهید اشنا بشم که هر کدوم برای خودشون عظمتی داشتن در مباحث معنوی و فرماندهی.
نوشتن چنین کتاب هایی به چند دلیل اهمیت داره؛
اول. تاریخ سرزمین ماست که باید حفظ بشه و این فقط کار تاریخ نگاران نیست چون اون ها فقط از بیرون ماجرا رو دیدن و شاید تعدادی تصویر و بعد هم اسم عملیات ها رو ردیف میکنن و تعداد تلفات رو و خیلی بخوان لطف کنن فرمانده ی عملیات و معاونش رو معرفی کنن. این تاریخ باید توسط کسانی بیان بشه و به نثر دربیاد که خودشون اون روزها رو درک کردن و بعضا تو مناطق جنگی حضور داشتن و به هر حال قسمت این بوده که بمونن و روایت گر باشن.
دوم. امثال من که اون روز ها نبودیم و حتی حال و هواش رو هم درک نکردیم کمی از اون حس و حال رو تجربه کنیم هر چند نمیشه همه چیز رو به تصویر کشید و برای مخاطب بیان کرد. تجارب معنوی کاملا شخصیه!
سوم. در اینده ای نزدیک کسانی در جامعه فعالیت میکنن که هیچ از جنگ و ادم های جنگ نمیدونن و شاید به هر دلیلی قدر خاک و سرزمینشون و دینی که براشون باقی مونده رو ندونن. باید که این اشخاص بفهمن چه زحماتی کشیده شده و چه خون ها ریخته شده
چهارم. شناخت تک تک افرادی که اون روزگار اسلحه به دست گرفتن و از میهن و دین و ناموسشون دفاع کردن و هر کدوم مخی بودن واسه خودشون مهمه. ادم هایی که شاید در اون روز درسشون رو رها کردن، شغلشون رو رها کردن تا به امر امامشون عمل کنن. تا از اعتقاداتشون دفاع کنن.
باید بشناسیمشون و راهشون رو همون گونه که میخواستن ادامه بدیم.
------------------------------------
در هر حال من این کتاب رو پسندیدم.
هر چند بخش اول بیش از معرفی شهید چراغچی به سرگذشت اقای حمیدی توجه شده بود.
و هر چند از زندگی شهید محمدپور فقط به بخش مبارزاتی پرداخته بود.
و همین طور در مورد شهید خرمرودی.
اما خب طبیعیه که همه چیز رو نشه روایت کرد و نشه زندگی یک شهید رو در یک کتاب گنجاند.
و این هم رمان بود و شاید من زیادی ازش انتظار داشتم
اما در کل کتاب خوبی بود
****************
اللهم الرزقنا شهادت فی سبیلک
----------------
خدایا به امید تو..!