خطبه غراء، خطبه 83 نهج البلاغه، بخش دهم- قسمت سوم، در توصیف خلقت انسان
به نام خدا
سلام
********************************
در توصیف خلقت انسان
-----------------------------------------------------------------------------
تَحْمِلُهُ حَفَدَةُ الْوِلْدَانِ، وَ حَشَدَةُ الْإِخْوَانِ، إِلَى دَارِ غُرْبَتِهِ، وَ مُنْقَطَعِ زَوْرَتِهِ، وَ مُفرَدِ وَحشَتِهِ ؛ حَتَّى إِذَا انْصَرَفَ الْمُشَیِّعُ، وَ رَجَعَ الْمُتَفَجِّعُ أُقْعِدَ فِی حُفْرَتِهِ نَجِیّاً لِبَهْتَةِ السُّؤَالِ، وَ عَثْرَةِ الِامْتِحَانِ. وَ أَعْظَمُ مَا هُنَالِکَ بَلِیَّةً نُزُولُ الْحَمِیمِ، وَ تَصْلِیَةُ الْجَحِیمِ، وَ فَوْرَاتُ السَّعِیرِ، وَ سَوْرَاتُ الزَّفِیرِ، لَا فَتْرَةٌ مُرِیحَةٌ.
(این مسافر دیار ابدیت را) یاران و نزدیکان و فرزندان و انبوه شتابزده ی برادران بر دوش کشیدند و به سوی دیار غربت -دیار غربتی که دیدارها در آنجا قطع می شود- و به سوی تنهایی وحشت انگیز (که هیچ انسانی یارای همدمی با او را نخواهد داشت) بردند. تا آن گاه که تشییع کنندگانش برگشتند و آنان که در فراقش اندوه و ناله سر داده بودند، دنبال کار خود را گرفتند. (در همان شب که زیر خاک تیره دفن گشته است) برای پاسخ از سوال بهت انگیز و گویای راز و آشکار ساختن لغزش های او در امتحان اعمالی که در زندگی دنیوی مرتکب شده نشانده می شود. بالاتر از این ها بلای ورود در مایع جوشان عذاب الهی و سرنگون شدن در دوزخ و غوطه ور شدن در امواج سوزان آتش است، و سختی های نفسانی آن. نه هیچ سکون و استراحتی برای آن تبهکاران وجود دارد.
وَ لَا دَعَةٌ مُزِیحَةٌ، وَ لَا قُوَّةٌ حَاجِزَةٌ، وَ لَا مَوْتَةٌ نَاجِزَةٌ، وَ لَا سِنَةٌ مُسْلِیَةٌ، بَیْنَ أَطْوَارِ الْمَوْتَاتِ، وَ عَذَابِ السَّاعَاتِ! إِنَّا بِاللَّهِ عَائِذُونَ!
و نه آرامشی که بتواند عذاب را برطرف نماید و نه نیرویی مانع از هجوم آن همه دردها و ناگواری هاست. مرگی حاضر و برنده وجود ندارد که بساط هستی اش را از عذاب اعمالش برهاند و نه حتی خوابی سبک (که حداقل لحظاتی را بیارامد). (این است داستان سرنوشت تبهکاران) میان انواعی از عذاب های کشنده و عذاب های متوالی. ما به خدا پناه می بریم.
-----------------------------------------
خلاصه:
امام یاداوری میکنند روزی را که اطرافیان و دوستان ادمی به سرعت او را دفن می کنند و پس از کمی اندوه و گریه و ناله او را با تمام اعمالش تنها می گذارند. زمانی که باید پاسخگوی رفتارهای دنیاییش باشد و اماده می شود برای ورود به جهنم و آتش سوزان گناهانش. و هیچ آرامشی برای انسان گناهکار و تبهکار وجود نخواهد داشت.آرامشی چون خواب که بیدار شود و خبری از دردها نباشد یا مرگی که او را نجات دهد.
پس امام می فرمایند: پناه می بریم به خدا..
****************
خدایا به امید تو...!