تراوشات ذهنی یک کنکوری (مخاطب خاص جمع معلمین ارجمند)
به نام خدا
سلام
***********************************
رفتار ادم ها در شرایط مختلف لزوما معنای قدرناشناسی یا بی توجهی یا دشمنی یا هر چیزی مشابه این ها را نمیدهد.
وقتی نهایت تجارب سخت یک فرد، امتحان کوچک کلاسی یا نهایتا یک امتحان نهایی کشوری باشد، نمی توان انتظار داشت به یک باره در یک تجربه ی به نسبت بزرگ ستاره دیده شود.
بزرگترها و آن ها که تجاربشان بیش از این است انتظارات زیادی دارند و البته من حق میدهم که هر کس متحمل زحماتی می شود انتظار دیدن نتیجه ی خوب را داشته باشد...
ادم ها بر اساس اهدافشان انگیزه های مختلفی دارند... وقتی هدف کسی با دیگران متفاوت باشد و در تصوراتش دنیای دیگری را بپرورد شاید نتواند آن طور که دیگران می خواهند بدرخشد...
این ها را نمی توان به حساب اشکالات تربیتی یا کمبود عناصر ادب گذاشت...
هر قدر هم که بزرگ باشی، هر قدر هم خوب فکر کنی زمانی خواهد رسید که بیش از این تجربه داری و با اندیشیدن به لحظات گذشته هزاران راه و روش می یابی که نرفته ای و گاهی حسرت می خوری که کاش این گونه عمل نمی کردم... البته به همین جهت است که حضرت امیر خطاب به فرزند گرانقدرشان فرموده اند که تاریخ را بخوان و درس بگیر و اشتباهات دیگران را تکرار نکن و راهی که یک بار طی شده و نتایج نامطلوب آن دیده شده طی نکن...
می پذیرم انسان یک بار زندگی می کند و عمرش چندان طولانی نیست که بخواهد حرکتی لاک پشتوار داشته باشد و در این روزگار پر مشغله و محرک اعصاب، با روان دیگران و البته روان خود بازی کند...
اگر کرمی آرزوی پروانه شدن داشته باشد حتما برای خروج از پیله ی خود تلاش می کند... و من می پذیرم که بدون تلاش و با سستی و یک جا نشینی و استفاده از تفکرات اماده ی دیگران نمی شود به جای خاصی رسید...
اما هر چیزی به گذشت زمان هم محتاج است که آفت خیلی از امور در این روزگار عجله و ناشکیبایی ست...
و من معتقدم معلم ها انسان های بسیار صبوری هستند حتی گاهی بیش از حد لزوم و حتما به همین علت است که گفته اند معلمی شغل انبیاست که آن ها که در جهل غوطه می خورند سخت به علم و اگاهی می رسند...
آن ها که پایین تر و دور ترند از منبع رحمت و عطوفت بسیار نیازمند دعای مقربین درگاه اویند...
***************
خدایا به امید تو...!