شمیم مهدی

آدم ها با افکار و اعتقادات و حرف هایشان شناخته می شوند!

شمیم مهدی

آدم ها با افکار و اعتقادات و حرف هایشان شناخته می شوند!

شمیم مهدی

هر آدمی یه سری افکار و اعتقادات داره که دوست داره دیگران از اون ها با خبر باشن!
ما هم یه آدمیم مثل بقیه!
-------------------------------------
شخصیت شناسی حقیقی و ایده آل: یک خانم متاهلِ متعهدِ دانشجوى طلبه مسلمانِ شیعه ی ایرانی!
شخصیت شناسی واقعی و ساده: قصدمون رسیدن به حالت ایده آله اما خب تا رسیدن به اون موقعیت راه بسیار است.
-------------------------------------
اینجا شاید شبیه مدینه فاضله باشه.
گاهی از خود حقیقی من خیلی بالاتره اون قدر که حق دارن دوستان اگر بگن این دیگه کیه! چقدر تناقض داره! یه چیزی میگه و چیز دیگری عمل می کنه.
من فقط دوست دارم شبیه این نوشته ها بشم... همین...
******************************
هر چند همچون قطره ام، دستم به دریا می رسد/ بسیار ناچیزم ولی، نسلم به زهرا می رسد
او بی کران بحر عطاست، از خاندان «هل اتی» است/ بر کافران هم فیض او، در دار دنیا می رسد
او مومنان را مادر است، لطف خدا را کوثر است/ با این همه سائل یقین، هنگام اعطا می رسد

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب
پیوندها

به نام خدا

سلام

****************************

سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین میرباقری

موضوع: حادثه عاشورا و نحوه ارتباط جامعه با این واقعه

---------------

من از اولش گوش ندادم ولی از اون جایی که گوش دادم خیلی خوب و کاربردی بود.

ان شاءالله بتونیم عمل کنیم.

------------------------

فایل صوتی سخنرانی

+تصویری ببینید!

***********************

خدایا به امید تو..!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۲ ، ۲۱:۴۱

به نام خدا

سلام

**********************************

همان طور که می گوییم چند بهار از عمرمان گذشته است و این نوع بیان سن برای همگان یکسان است،

حق است بگوییم که چند محرم را پشت سر گذاشته ایم، که این بیان به غیر از عام بودن برای اعراب و کسانی که تاریخ تقویم هایشان قمری است، به طور خاص برای کسانی است که تمام لحظه های سالشان را به عشق رسیدن محرم می گذرانند و دلبسته ی ایام عزای سیدالشهدایند!

------------

خدا را سپاس که بار دیگر محرمی را درک می کنیم و کاش که تا روز عاشورا باشیم و نفس داشته باشیم و اگر روز عاشورا جانمان را به جان افرین تسلیم کردیم غمی نیست!

-------

پروردگارا! گفته اند و شنیده ایم که تو دوست میداری کسانی را که حسینت -علیه السلام- را دوست میدارند.

شاید در دوستیمان آنقدرها خالص نباشیم اما در حد توانمان سعی کرده ایم دوستشان بداریم و دوست بداریم دوست دارانشان را!

سعیمان بر این بوده که پیرو باشیم و محب -هر چند شاید موفق نبوده باشیم!-

موفقمان بدار در دوستیشان و دوستی فرزندانشان و دوستی خانواده شان!

************************

عرض تسلیت به مناسبت ایام شهادت اباعبدالله حسین بن علی -علیه السلام- و یاران بزرگوارشان.

کاش بتوانیم در تمام زندگی و علی الخصوص در این ایام بیش از پیش، پیرو باشیم و مطیع.

************

خدایا به امید تو...!

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۲ ، ۲۱:۲۹

به نام خدا

سلام

******************************

الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایت امیرالمومنین علی علیه السلام و الائمة المعصومین علیهم السلام

----------------------------

اول از همه عید سعید غدیر خم رو بر همه ی شیعیان و محبین اقا امیر المومنین تبریک عرض میکنم.

ان شاءالله که همه مون بتونیم پیروان خوبی براشون باشیم و اون جوری که باید و شاید راهشون رو ادامه بدیم و اماده بشیم برای سربازی آقا امام زمان -عجل الله تعالی فرجه الشریف- به دعای خودشون.

********************

و اما بحث شیرین عیدی!

امسال تصمیم گرفتم چیزی انتخاب کنم که حقیقی و مجازی مشترک باشه و تبعیضی صورت نگیره.

واسه ی همین یه کتاب در مورد فضایل حضرت علی -علیه السلام- رو انتخاب کردم.

اینم بگم که چون خودم خوندم انتخابش کردم خیلی کتاب خوبی بود و به نظر خودم لازمه هر بچه شیعه ای این احادیث رو بلد باشه یا حداقل یه بار به گوشش خورده باشه.

دیگه بیشتر از این توضیح نمیدم. 

متن زیر هم متنیه که اول کتاب برای دوستان حقیقی زدم؛

-----------------------

به پاس بزرگترین نعمت خداوند تبارک و تعالی به شیعیان، ولایت امیرالمومین علی و ائمه ی اطهار -علیهم السلام- کتابی را برگزیده ایم تا به اندازه ی کوچکی از فضایل آن امام همام بهره مند شویم و به عنوان پیروان آن حضرت با ایشان اشنا گردیم. باشد که به دعایشان عاقبتمان ختم به شهادت گردد.

م.س.خ / شمیم مهدی

عید غدیر1434

2/8/1392

-------

نام کتاب: درگاه عفو

«چهل حدیث از فضائل امیر مومنان علیه السلام»

+از اینجا دریافت کنید!

***************************

ما رو هم دعا کنید.

---------------

خدایا به امید تو..!

۱۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۹۲ ، ۱۶:۵۵

به نام خدا

سلام

*********************************

یه بنده خدایی میگفت من همیشه روسری رنگی زیر چادر سرم میکنم.

یه جایی رفته بودم رومو نگرفته بودم روسریم پیدا بود بهم گفتن خانم روتو بگیر درست نیست!

من تعجب کردم که چرا چنین برخوردی میکنن. این که ادم همش مشکی بپوشه که حکم نیست. رو گرفتن هم واجب نیست. وظیفه اینه که من در حد گردی صورتم پیدا باشه و اقایون هم نگاه نکنن.

(نقل به مضمونه البته دقیقا این جملات نبود)

-----------------------------

من فقط و فقط نظر شخصی خودمو میگمو بس!

خدا حجاب رو برای ما واجب کرده. حجاب هم به قول شما همون پوشیده بودنه به جز وجه و کفین. خدا نگفته باید چادر سرت کنی و به جز این هیچی دیگه قبول نیست.

من خودم با فکر خودم و منطق خودم و اون چیزی که توصیه شده چادر رو انتخاب کردم که از پوشیده بودن خودم مطمئن باشم. کسی مجبورم نکرده.

حالا همین خدا به اقایونم گفته که نگاهتون رو کنترل کنین. این درست.

من میگم خدا به ما عقل داده که خودمون منطقی عمل کنیم. یه راهی رو انتخاب کنیم و در اون راه به سمت هدفمون بریم.

در حال حاضر میگیم یه سری از اقایون هستن که به وظیفه شون عمل نمیکنن در عین این که خیلی از خانم ها هستن که به وظیفه شون عمل نمیکنن!

این که اون ها عمل نمیکنن باعث میشه من هم در انجام وظیفه کوتاهی کنم یا بگم مشکل اوناس خودشون باید جواب بدن؟! اونا گناه میکنن خودشون پاسخگو باشن؟!

به نظر من حجاب یه امر اجتماعیه بیشتر از این که فردی باشه. چون اگر من حجابم خوب نباشه تعداد زیادی ممکنه گمراه بشن. اما نگاه بیشتر یه امر فردیه چون اون اقایی که نگاه میکنه خودش بیشتر از دیگران اسیب میبینه.

این که من رومو بگیرم یا نگیرم در وظیفه ام اختلال ایجاد نمیکنه اما مگه رو گرفتن چیزی ازم کم میکنه؟ نه! 

اگه من میدونم با رو گرفتنم ممکنه تعداد کمتری گمراه بشن ( به نظر خودم دارم میگما) باید رومو بگیرم! نگیرم اشتباه کردم.

من باید در حدی که میتونم کارامو انجام بدم حالا دیگه بقیه اش که دیگران گناه میکنن یا نه خودشون باید پاسخگو باشن! دیگه من از خودم مطمئنم که باعث به گناه افتادن دیگران نیستم!

*************************

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا!

---------

خدایا به امید تو..!

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۲ ، ۱۸:۲۴

به نام خدا

سلام

************************************

سکوت، تو بعضی موقعیت ها خیلی سخت و دردناکه!

وقتی چیزی بگن که تو میتونی از خودت دفاع کنی، اما فرد سخنگو در مقام بالاتری قرار داره و احترامش واجبه.

بدتر از اون وقتیه که همه هم با اون هم عقیده باشن و تو مجبوری همه ی حرفاتو تو دلت نگه داری!

البته حرفی که میزنه مهمه. اگه خودتو زیر سوال ببره شاید بشه حرفی نزد و ساکت شد اما یه موقع هست میبینی تمام ارزش های زندگیتو زیر سوال میبره. تمام اعتقاداتتو خراب میکنه. در مورد هر کسی که دوست داره نظر میده. کشورتو رهبرتو و هم نوعتو زیر سوال میبره، اون وقت دیگه سکوت کردن شاید اصلا بی مورد باشه اما....

من یکی تو خیلی از همین موقعیت هام سکوت میکنم. شاید دلیلی که برا خودم میارم اینه که خب طرف بزرگتره احترامش واجبه میترسم چیزی بگم ناراحت بشه. اما همه چی زیر سر همین ترسس!

اره میترسم از حرف زدن! میترسم چون فکر میکنم در مقامی نیستم که دفاع کنم. میترسم چون فکر میکنم با حرفای من ممکنه ادما بدتر بشن!

سکوتش نابه جاس اما هست!

------------------------------------------

شاید اینارو نوشتم که خیال خودمو راحت کنم!

شاید هم نوشتم که اعصابمو اروم کنم!

نمیدونم هر چی دوست دارین اسمشو بذارین.

********************

وقتی یه ادمی برای رسیدن به یه هدف حالا مقدس یا غیر مقدس تلاش میکنه، عمرشو صرف میکنه، سختی میکشه، بعد از رسیدن به هدف باید بازم تلاش کنه تا از دستش نده. 

حالا یکی مثلا میگم واسه براندازی نظام شاهنشاهی کلی فعالیت سیاسی کرده، زندان رفته، کتک خورده، از زندگیش مونده، نفهمیده جوونیش چجوری گذشته و... بعد حالا که چندین سال از انقلاب گذشته اومده هی ایراد میگیره که اینجوری اونجوری و دیگه کاری هم نمیکنه! تازه میگه اون زمانا که ما جوون بودیم و زمان شاه بود خیلی بهتر از حالا بود اصلا اشتباه کردیم و غیره!

تو پرانتز: 1- منظورم اصلا به شخص خاصی نیست! (جدی میگم!)

2- من نمیگم مشکلی وجود نداره. مدینه ی فاضله نیست که بی مشکل باشه، دارم میگم اینجوری ایراد گرفتن ها و زیر سوال بردن ها غلطه! مخصوصا اگه جمع از نظر فکری در حدی نباشه که بتونه هضمشون کنه و اشتباه مطلب رو دریافت کنه!

یه وقت هست ادم دستش به جایی نمیرسه واقعا هیچ کاری نمیتونه بکنه میاد حرفاشو جلو چند نفر میزنه که احتمال میده حرفاشو به جایی برسونن! نه بیاد وسط کلاس درس و وسط یه جمعی که هیچ کارن صحبت کنه بعدم همه رو تو خماری بذاره و بگه اصلا من نباید در این موارد صحبت کنم گفتنش فایده ای نداره!

باور کنین این کار غلطه!

--------------------------------

اینو بگم من از حرف زدن نمیترسم. ولی واقعا تو بعضی شرایط ادم نمیتونه حرف بزنه. مثلا فکر کنین من وسط کلاس درس پاشم جواب حرفای معلم یا دانش اموز رو بدم. این حرکت درسته!؟ نیست!

اما بعدشم موقعیتی پیش نمیاد که بخوام رو در رو حرفمو بزنم.

من نمیگم حرفایی که ادما میزنن در مورد رفتار بعضی از بسیجی (نما) ها و بعضی از روحانی (نما) ها و بعضی از رجل ( به ظاهر) سیاسی مذهبی و ... غلطه! من نمیگم همه قانون مدارن. من نمیگم همه چی سر جای خودشه! من نمیگم همه چیز خوب و خوشه و دیگه هیچ مشکلی نیست و دیگه تموم شد و فلان. نه! من این حرفارو نمیزنم. من فقط میگم هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد!

اگه بدی میگی خب خوبی هم بگو. اگه میخوای حرفی از بدی ها بزنی برو جلو یکی بزن که اونم دلش بسوزه بخواد مشکلو حل کنه! نه که بری جلو یه مخالف همه چی شروع کنی بدی گفتن و اونم به به و چه چهش بلند بشه که افرین و منم یه عمریه همینو میگم کو گوش شنوا و بعدشم بیاد بگه ببین این که خودش یه موقع با اینا بوده و کلی چیز میفهمه اینجوری میگه. پس دیدی حرف ما درسته! بیا به راهمون ادامه بدیم!

**************************

خدا عاقبت همه مون رو ختم به خیر و ختم به شهادت کنه!

-----------------

خدایا به امید تو..!

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۲ ، ۱۶:۵۷

به نام خدا

سلام

**********************************

بالاخره بعد از یک ماه تمومش کردم. دیروز که حال درس خوندن نداشتم عزمم رو جزم کردم و با تمام قوا تقریبا 250 صفحه ی باقی مونده رو خوندم و تمام!

شاید اگه به حرف بقیه گوش میکردم و همون وسط کتاب که به نظرم هیچ جذابیتی نداشت و شاید ارزش خوندن و پول بالاش دادن هم نداشت ولش میکردم هیچ وقت به نتیجه گیری قشنگش نمیرسیدم!

با این که مزه اش میره اگه نتیجه گیری رو بزنم و دیگه شماها نمیرین کتابو بخونین ولی دلم نمیاد نزنمش!

این نتیجه گیریش با کلی اتفاق بوده یعنی الکی به اینجا نرسیده. پس باید بخونین تا بفهمین از کجا شروع شده و چی کارا کرده و در انتها چجوری به پایان رسوندتش.

سبک نوشته ساده و روان بود و این شاید از نظر خیلیا مزیت باشه. ( البته من کلا از چیزای پیچیده و سبکای متفاوت خوشم میاد ولی اینم خوب بود)

دیگه بیشتر از این حرف نمیزنم خودتون بخونین؛

---------------------

- مهندس می گه ماها مهره سیاهیم. مهره های سرباز سیاه بدبخت!

- نمی خواد ادامه بدی. بقیه اش رو گرفتم. حالا می خوای جوابش رو بشنوی؟

با سر تایید کردم.

- حتما جواب می خوای؟

- اره. من و رفیقام، جونمون رو، تو این راه گذاشتیم. باید جواب بدی!

- خب چرا من باید جوابش رو بدم؟

- چون این نقشه رو شما ریختید.

قاسم مکث طولانی ای کرد؛ خیلی طولانی.

- با این که خیلی چیزا تو این دنیا جواب دودوتا چهارتا نداره؛ ولی من نظر خودم رو می گم. اول این که ما آدم ها مهره شطرنج بی اراده ای هستیم یا نه؟ دقیق گوش کن، وقتی یک مهره چه سفید، چه سیاه از صحنه خارج می شه و بعد برای بازی بعدی دوباره چیده می شه هیچ تجربه ای از بازی قبلی را با خودش حمل نمی کنه، یک حرکت به راست یا چپ یا فوق دو حرکت به جلو، تکرار و تکرار ولی هر آدمی که به این دنیا پا می گذاره، همه تجربه آدم های قبلی به کمکش میان، اختراعات، داروها، همین لباش و هزار هزار چیزی دیگه ای که اگر نسل قبلی نمی گذاشتن، اصلا زندگی و ادامه اش هیچ معنایی نداشت، پس ما در اصل بازیگر پست این مهره ها هستیم که تجربه به دست آمده هر بازی را در بازی بعدی اگر عاقل باشیم که متاسفانه بیشتر موقع ها نیستیم استفاده می کنیم.

البته به یک نوع دیگه هم میشه به مسئله جنابعالی نگاه کرد، حتی اگر مهره باشیم که نیستیم دیده بان شاخ شمشاد. فقط این رو بدون که مهم ترین مهره ی تاثیرگذار، روی صفحه شطرنج وزیره. ما وزیر رو، حاکم مطلق در بازی شطرنج می دونیم. حالا اگر همون هشت مهره ی سرباز به قول مهندس سیاه جبرزده ی بدبخت، در یک حرکت دست جمعی سنجیده، به هم کمک کنن و یکی شون به انتهای صفحه ی مقابل برسه؛ وزیر می شه. این جاست که کل روند بازی عوض می شه.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۲ ، ۰۸:۴۲

به نام خدا

سلام

*********************************

درآ که در دل خسته توان در آید باز

بیا که در تن مرده روان در آید باز


بیا که فرقت تو چشم من چنان دربست 

که فتح باب وصالت مگر گشاید باز


غمی که چون سپه زنگ ملک دل بگرفت

ز خیل شادی روم رخت زداید باز


به پیش آینه ی دل هر آنچه میدارم

بجز خیال جمالت نمی نماید باز


بدان مثل که شب آبستن است روز از تو

ستاره می شمرم تا که شب چه زاید باز


بیا که بلبل مطبوع خاطر حافظ

به بوی گلبن وصل تو می سراید باز

---------------------

شادی روح حافظ صلوات :)

***************

خدایا به امید تو..!

۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۲ ، ۱۲:۵۸

به نام خدا

سلام

**********************************

فقط حرف زدن با دهن از ادم انرژی نمیگیره!

فقط وقتی تند و تند حرف میزنی به نفس نفس نمی افتی!

حرف زدن که فرقی نمیکنه! یعنی فرق نمیکنه با چه لحنی باشه و با چه سبکی باشه و به چه روشی باشه!

حرف زدن همیشه ادمو سبک میکنه! حرف زدن همیشه ادمو خسته میکنه! حرف زدن  همیشه از ادم انرژی میگیره!

البته نه! بعضی وقتا گفتن بعضی حرفا بیشتر به ادم انرژی میده!

وقتی اون حرفارو میزنی وقتی میبینی کسانی هستن که اون حرفارو گوش کنن تازه شور و شوق پیدا میکنی بیشتر حرف بزنی!

بیشتر فکر کنی و بیشتر نظر بدی!

اما برعکس اگه کسی به حرفات گوش نکرد یا گوش کرد و یه برو بابای خشک و خالی نصیبت کرد و گذاشت رفت اون وقت کلا منصرف میشی از این که حرفی بزنی و فکری کنی و نظری بدی و اصلا با همچین ادمایی رو به رو بشی!

---------------------------

حرف زدن مجازی هم میتونه باشه!

انرژی گرفتن اینجا هم میشه باشه!

فقط شرط داره!

شرطش اینه که مخاطبات بفهمن چی میگی و چی میخوای و به کجا میخوای برسی!

به شرطی که درکت کنن!

به شرطی که تو ذوقت نزنن!

*********************************

به جهت هر از گاهی پست زدن!

***************

خدایا به امید تو...!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۲ ، ۲۰:۱۹
be name khoda
salam
******************
be ye mozue bas shegarf pey bordam!
bazi vaghta adam khodesho bokoshe ham khabesh nemibare
ama faghat kafie be niyate dars khundan beshini poshte miz; engar ye omre nakhabidi o dari az khastegi mofrat mimiri!
ozaE darima! :d
*******
khodaya be omide to…!
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۲ ، ۱۷:۳۵

be name khoda.

salam

***************

tulani neminevisam chon forsat nist va dustan ham sakht mikhunan.

inja tehran ast sedaye mara az otagham mshenavid :d

khastam begam zendam va hanuz nafas mikesham.

hamchin gharghe darsa shodam ke zendegi kardan yadam rafte.

doa konin piruze meidan man basham na dars!

*********

khodaya be omide to…!

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۲ ، ۱۲:۳۰