شمیم مهدی

آدم ها با افکار و اعتقادات و حرف هایشان شناخته می شوند!

شمیم مهدی

آدم ها با افکار و اعتقادات و حرف هایشان شناخته می شوند!

شمیم مهدی

هر آدمی یه سری افکار و اعتقادات داره که دوست داره دیگران از اون ها با خبر باشن!
ما هم یه آدمیم مثل بقیه!
-------------------------------------
شخصیت شناسی حقیقی و ایده آل: یک خانم متاهلِ متعهدِ دانشجوى طلبه مسلمانِ شیعه ی ایرانی!
شخصیت شناسی واقعی و ساده: قصدمون رسیدن به حالت ایده آله اما خب تا رسیدن به اون موقعیت راه بسیار است.
-------------------------------------
اینجا شاید شبیه مدینه فاضله باشه.
گاهی از خود حقیقی من خیلی بالاتره اون قدر که حق دارن دوستان اگر بگن این دیگه کیه! چقدر تناقض داره! یه چیزی میگه و چیز دیگری عمل می کنه.
من فقط دوست دارم شبیه این نوشته ها بشم... همین...
******************************
هر چند همچون قطره ام، دستم به دریا می رسد/ بسیار ناچیزم ولی، نسلم به زهرا می رسد
او بی کران بحر عطاست، از خاندان «هل اتی» است/ بر کافران هم فیض او، در دار دنیا می رسد
او مومنان را مادر است، لطف خدا را کوثر است/ با این همه سائل یقین، هنگام اعطا می رسد

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب
پیوندها

۲۰۶ مطلب با موضوع «شمیم مهدی» ثبت شده است

به نام خدا

سلام

****************************

بعد از این که ادیان (یهودیت و مسیحیت و...) توسط افراد به خاطر منافع بعضا شخصی تغییرات اساسی پیدا کرد

و دین جایگاه خودش رو در بین توده ی مردم از دست داد

و پس از انقلاب صنعتی بیش از پیش

سردمداران و کسانی که رهبری مردم رو بر عهده داشتن مجبور شدن خلاهای ادم ها رو جوری پر کنن که مردم ازشون ناراضی نباشن.

این شد که عرفان های جدید و تکنولوژی های مختلف وارد عرصه شدن.

چیزی که در ذهن مردم وارد کرده بودن این بود که هر کسی فقط خودش مهمه و باید برای رسیدن به مراتب بالاتر دیگران رو نردبان کنید. 

فقط خودت مهمی و لا غیر. و این یعنی یک فردیت به تمام معنا که باعث میشه ادما دچار کمبودهای مختلف اعم از عاطفی و اجتماعی و... بشن.

این کمبود ها موجب پدیدار شدن شبکه های اجتماعی یا به قولی ضد اجتماعی بود.

امثال فیس بوک دقیقا در راستای پر کردن خلا تنهایی افراد به وجود اومد تا بدون این که کسی تو رو از نزدیک بشناسه باهاش دوست باشی و کمبود هات رو بر طرف کنی.

هر چیزی که توسط انسان ساخته میشه یه مزایایی داره و یه معایبی.

که به نظر میرسه این شبکه های ضد اجتماعی معایبش بیشتر بوده چون باعث شده افراد در کنار هم باشن اما با هم نباشن.

تکنولوژی روز و وسایل ارتباط جمعی باعث شده خانواده ها از حالت اصلی خودشون خارج بشن .

خانه صرفا محلی برای استراحت و دوری از مشغله های روزانه است. یه جورایی خوابگاه. صبح میریم شب بر می گردیم به زور اگر خستگی اجازه بده شامی میخوریم و تلویزیونی تماشا می کنیم و بعد هم خواب و دوباره روز از نو روزی از نو.

البته خدا رو شکر ما هنوز به وضع فجیع غرب نرسیدیم اما چیزی نمونده که ما هم به اونجا برسیم.

------------------------------------

اصطلاح شبکه ی ضد اجتماعی چیزی بود که تو یکی از برنامه های رادیویی شنیدم.

کارشناسشون می گفت ما ایام عید همیشه میرفتیم روستایی که در کار مردم زندگی ساده رو تجربه کنیم و دور از مسائل روز شهر باشیم.

امسال عید وقتی رفته بودیم هر کسی یه گوشی دستش بود و همه سرشون توی موبایلاشون بود.

این جور شبکه ها بیش از این افراد رو وارد اجتماع کنن از اجتماع خارج کردن. دور هم بودن تو فضایی که هیچ کدوم همدیگرو نمیبینیم صدای هم رو نمی شنویم و از لحن صحبت کردن همدیگه با خبر نیستیم.

اگه سفارش شده به صله رحم واسه اینه که ادما دور هم جمع بشن، حداقل صدای هم رو بشنون از مشکلات هم با خبر بشن و بهم کمک کنن تا زندگی بهتری داشته باشن.

اما سبک زندگی جدیدی که برامون تبیین شده همه رو از هم دور کرده.

نوع زندگی شهری جوریه که ادما شاید ماه به ماه هم همدیگرو نبینن. انقد مشغله زیاده که خیلی وقتا ادم به خودش هم نمیرسه.

تو اپارتمان هایی زندگی میکنیم که همسایه هامون رو نمیشناسیم. یا همدیگرو نمیبینیم یا اگه ببینیم هیچ ارتباطی با هم نداریم ته تهش یه جلسه بذاریم اونم واسه مخارج ساختمان نه چیزی بیشتر.

باید کاری کرد!

**************************

خدایا!

کمک کن زندگیامون رو اصلاح کنیم.

نگرش هامون رو درست کنیم

انتخاب هامون رو تغییر بدیم.

ملاک هامون رو دینی کنیم

----------------------

خدایا به امید تو..!

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۹۳ ، ۱۸:۵۲

به نام خدا

سلام

*********************************

ساعت : 12:27

اینجا منزل ما یه گوشه از شهر بزرگ تهران

--------------------------------

حدود یک ساعت یا بیشتره که چراغ هامون خاموش شده. همه ی اعضای خانواده به جز من در حال حاضر در خواب ناز به سر می برند و به قول پدر تا الان خواب 7 پادشاه که چه عرض کنم خیلی بیشتر از این ها را دیده اند.

ما جام جهانی را دنبال نمی کنیم. به برزیل هم نرفتیم. اصلا ما فوتبال نمی بینیم. به موقع تخمه هم میخوریم دور هم بدون دیدن بازی دیگران. 

ما حرص هم نمی خوریم. خب بالاخره بازیه دیگه یکی میبره یکی می بازه. اصلا به ما چه.

زندگیمان خوب است. در آمدمان از تبلیغات جام جهانی هم نمی گذرد.

یوز پلنگ ایرانی هم حیوان خداست حق زندگی دارد. خدا حفظش کند.

ما از خوابمان به خاطر بازی با نیجریه نمی زنیم. یعنی اصلا دست بزن هم نداریم. ما انسان های رئوف و مهربانی هستیم.

زورمان به موچه ها هم نمی رسد وگرنه تا به حال از خانه مان بیرونشان کرده بودیم.

همسایه هامان هم آدم های خوبی هستند. شب های دگیر اگر نمی گذاشتند بخوابیم امشب چراغ هاشان را هم خاموش کرده اند صداشان هم در نمی آید یحتمل آن ها هم خوابند.

شاید هم بعضی شان در حالت رمانتیک فوتبال می بینند یا شاید هم میخواهند ترسناک شود بیشتر بچسبد.

به هر حال به جهت آن که فرشته ها منتظرند روحم از بدنم خارج شود و بدنم وارد گور شود تا سوال کنند که آیا بازی امشب را مشاهده نمودم یا خیر و به جهت آن که می خواهند نظرم را در باب بازی و بازیکنانش و سبک داوری و کار مربی و نوع لباس ها و روش تشویق و میزان انرژی مثبت و میزان تضعیف روحیه ی طرف مقابل و مسائل جانی دیگر بپرسند من هم با یک عدد لامپ شاید هم چراغ خواب به مطالعه ی کتاب پرداختم. بلکه در باب سبک زندگی همه ی دوستان بیاموزم!

در کل خواستم بگویم زندگی ما به فوتبال بسته نیست (نقطه)

*************************

یه تبلیغی میذاشت شایدم کارتون بود نمیدونم که دانش اموزه میرفت سر کلاس انشای تصویری نشون میداد، این متن رو به لهجه ی اون بخونین :دی

*************

خدایا به امید تو...!

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۳ ، ۱۴:۵۸

به نام خدا

سلام

*****************************

امشب کتاب سبک زندگی آقای زائری رو شروع کردم.

از همین اول باید حرفای ایشون رو به همراه برداشت های شخصی خودم بنویسم و الا تا اخرش به نتیجه ای نخواهم رسید.

------------------------------------

توضیحی که درباره ی سبک زندگی میدن اینه که سبک زندگی گرایشاتی هست که هر انسانی داره و بر اساس اون در هر بخشی از زندگیش راهی رو انتخاب میکنه و مسیری رو طی میکنه.

********************************************

به طور کلی ما فرهنگ رو نمیتونیم با قرارداد و وضع قوانین بر جامعه حاکم کنیم.

البته تکرار قوانین برای افراد جامعه باعث میشه این مطلب ملکه ی ذهنشون بشه ولی قطعا موارد دیگری هم هست که باید براشون انجام بشه تا به نتیجه برسه.

مثلا همین قوانین راهنمایی رانندگی برای این که بین مردم جا بیفته در عین این که جریمه براش تعیین کردن و تشویق برای کسانی که عمل میکنن، در مقابل تو رسانه های جمعی هم کلی برنامه گذاشتن. تبلیغات و کارتون و فیلم و گفتگوهای مختلف. بنرهای تبلیغاتی تو خیابونا تا بالاخره تا حدودی مردم با مسائل اشنا بشن و کنار بیان.

انجام هر رفتاری در مرحله ی اول ممکنه تعداد زیادی مخالف و موافق داشته باشه. خیلی کارها هست که وقتی برای اولین بار انجام میشه برای مردم تازگی داره و جدیده و ممکنه کلی هم از دیدنش تعجب کنن. یا اون قدر غیر منتظره باشه که ناخودآگاه باهاش برخورد کنن. اما وقتی چندین بار این عمل تکرار بشه کم کم برای مردم عادی میشه ممکنه خیلی ها هم خوششون بیاد و اون کار رو خودشون انجام بدن.

در مورد گناه هم همینه. یه گناه در لحظه ی اول ممکنه خیلی افراد رو ناراحت کنه اما اگه خیلی انجام بشه کم کم قبحش از بین میره و دیگه کسی ایرادی نمیگیره.

فرهنگ سازی یه جورایی زنجیره است. از یه فرد شروع میشه و کم کم رو بقیه ی ادما تاثیر میذاره.

مثل هرم. نفر اول روی دو نفر هر کدوم از اون دو نفر روی دو نفر دیگه و این کار هی گسترش پیدا میکنه.

این که رسانه ها بر جامعه بسیار تاثیر گذارن انکار ناپذیره اما به هر حال گردانندگان رسانه هم خودشون ادم هایی هستند مثل ما فقط با این تفاوت که بر اساس اهداف و انگیزه هاشون بیشتر فکر کردن و با استفاده از استعدادهای مختلفشون برنامه هایی ساختن و روی مردم تاثیر گذاشتن.

همه ی ما میتونیم بر اساس ویژگی های شخصیتیمون قدمی در راه تغییر سبک زندگی برداریم. یکی با نوشته ، یکی با نقاشی، یکی با صحبت کردن، و...

فرهنگ سازی رو باید از تو خونه ی خودمون و از خودمون شروع کنیم. وقتی ما یه رفتاری رو انجام دادیم رو خانواده مون تاثیر میذاره، رو دوستانمون و تمام کسانی که باهاشون سر و کار داریم.

خیلی چیزا هست که ما نمیتونیم نتایجش رو تو زندگی به طور ملموس درک کنیم دیگرانی که از این نتایج بی بهره هستند با دیدن زندگی ما اون ها رو دریافت میکنن.

نباید بی توجه باشیم به رفتارهای فردی و اجتماعیمون.

***************

خدایا

زندگیمون رو شبیه حیات طیبه کن و شاید عینش.

-----------

خدایا به امید تو..!

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۳۸

به نام خدا

سلام

*******************************

یه سال دیگه گذشت و ما یه کتاب دین و زندگی دیگه هم تموم کردیم.

فردا امتحانش رو هم میدیم و تا کنکور دیگه کاری با این کتاب نداریم.

کتاب دین و زندگی دوم دبیرستان

چیزی که مهمه اینه که این کتاب صرفا واسه نمره گرفتن بوده و هست یا واقعا تو زندگیمون تاثیری داشته یا نه؟

خب به هر حال یه چیزاییش رو به مرور انقد میخونیم و تکرار میشه یاد میگیریم مثل بعضی ایات و بعضی مباحث که هر ساله تو کتابای دینیمون تکرار شده . همون جریان ایمان، تقوا و عمل صالح که همه از کتابای دینی حفظن.

حقیقتا چقدر از این محفوظات رو تو زندگیمون استفاده میکنیم؟

من که فکر نمیکنم خیلی استفاده کنیم.

البته نمیتونم نظر کلی بدم، باید بررسی بشه از همه ی اونایی که این کتاب رو خوندن پرسش بشه.

و این که خیلی موارد هست که رو این قضیه تاثیر داره؛ مثلا هدف فرد از خوندن کتاب، شرایط خانوادگیش، میزان اطلاعاتش از دین، کسی که معلمش بوده، شرایطش برای عملی کردن دانسته هاش و...

دقیقا یادم به همون حرف اقای رحیم پور میفته که گفتن قران نسخه ی شفابخشه ولی ما این نسخه رو می بوسیم احترامش میکنیم میذاریم تو جیبمون و انتظار داریم شفامون بده در حالی که تا عمل نکنیم هیچ فایده ای نداره.

-----------------------------------------

اموزش پرورش از کل 12 سالی که توش حضور داریم واسه تربیت دینی اکتفا کرده به همین کتاب و تو دوران دبستان و راهنمایی هم علاوه بر کتاب دینی به کتاب قران.

تو کلاساشون شرکت میکنیم، کلی مباحث مختلف مطرح میشه، این همه سوال و مطلب مختلف تو کتاب هم مطرح میشه اما باز خروجی های این اموزش پرورش خیلیاشون با دین بیگانه هستن یا سطح اطلاعات دینیشون پایینه.

نمیگم خودم خیلی عالیم نه منم خیلی از این چیزایی که میخونم رو عمل نمی کنم خیلی از مطالب رو میخونم که فقط بتونم تو امتحان نمره بیارم.

اما میگم این مشکلیه که باید حل بشه.

امروز که داشتم کتاب رو خیلی کامل تر از همیشه میخوندم حتی جاهایی رو که تا حالا نخونده بودم رو خوندم دیدم چقدر مطلب داره که در جواب معلم ها هم میشه بیانشون کرد ولی ما سر کلاس فقط به خلاصه ی معلم توجه میکنیم و همون قسمتایی که میگه مهمه و سوال امتحانیه.

*****************

خدایا، کمک کن تعلیم و تعلممون اسلامی باشه و مورد قبول خودت و اهل بیت عصمت و طهارت -علیهم السلام-.

----------

خدایا به امید تو..!

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۳ ، ۲۱:۱۶

به نام خدا

سلام

****************************

هر کسی که دم از شیعه بودن میزنه و تلاشش اینه که بچه هاش با خدا و محب اهل بیت -علیهم السلام- تربیت بشن

دلش میخواد از کوچکی بچه اش با مفهوم مهدویت اشنا باشه.

از همون سن کم هر کاری که میکنه نگاهش این باشه که سربازی امام زمان -عجل الله تعالی فرجه الشریف- رو بکنه.

و این طبیعیه که وقتی بیشتر زندگی بچه تو مدرسه میگذره، پدر و مادر بخوان بچه شون رو مدرسه ای بذارن که از این جهات عالی باشه.

به نظر خودم و به نظر خیلی از کسایی که باهاشون صحبت کردم، یکی از رموز موفقیت مدارس انجمنی همینه.

وقتی خیلی کار میکنن رو مبحث مهدویت خب قطعا پدر و مادر حاضر میشن بچه شون رو بذارن تو این مدرسه حتی اگر خیلی مشکلات دیگری هم داشته باشه.

یعنی به خاطر تربیت دینیش حاضر میشن مسائل دیگه رو خودشون حل کنن. (گرچه شاید موفق هم نشن!)

جدا در این زمینه کم کاری کردیم تو مدارسمون.

همه چیز که فقط جشن گرفتن در ایام شادی و عزاداری کردن و سیاه پوشیدن و سیاهی زدن در ایام عزا نیست.

این که مسئولین پرورشی کار میکنن، رو بردها مطالب مختلف میزنن، پرچمی جلو در مدرسه میزنن خیلی خوبه اما کافی نیست.

خیلی عقبیم تا به اون حد مطلوب برسیم.

یادم هست اقای حیدری کاشانی کتابی داشتن به اسم تربیت مهدوی. خیلی دوست دارم در اینده ی نزدیک این کتاب رو مطالعه کنم.

این خیلی مهمه که چی کار باید انجام بدیم تو خانواده، تو مدرسه، تو محیط های اموزشی و فرهنگی و...

**********************

خدایا

دعای اول: عجل لولیک الفرج

دعای دوم: کمک کن بتونیم خودمون و جامعه مون رو اماده ی حضور آقا کنیم.

دعای سوم: کمک کن اگه حتی خودمون هم عصر ظهور رو درک نکردیم، فرزندانمون اون روز اقا رو یاری کنن و مایه ی افتخارمون باشن.

-----------------------

خدایا به امید تو..!

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۳ ، ۱۲:۱۵

به نام خدا

سلام

*****************************

هنوز نفهمیدم نسل چندمی هستم

فقط اینو میدونم بعضی وقت ها و شاید بیشتر وقت ها

حسودیم میشه به اون هایی که امام -رحمة الله علیه- رو دیده بودن و بعد هم آقا -مد ظله العالی- رو.

من از امام فقط عکس دیدم و فیلم

یک بار هم به خاطر مدرسه جماران رفتم و البته یک بار هم به اصرار خودم با مادر.

کمی هم کتاب خوندم 

اما هیچ کدوم باعث نمیشه من دقیقا بفهمم ادما با دیدن امام چه حسی داشتن.

این که فکر کنم حسشون دقیقا همون حسی بوده که من نسبت به دیدن آقا دارم... سخته.

شاید هنوز اون قدر بزرگ نشدم که این جور مسائل رو درک کنم!

امید امام به دبستانی ها بود و من حالا دبیرستانیم و به خیال خودم هنوز هم که هنوز ست نتوانسته ام امیدوار کننده باشم!

ما از امام فقط عکس اول کتاب هایمان را نگه داشته ایم

و از اقا هر چند بار سخنرانی که دارند در حد شنیدن خلاصه ی خبر و اگر وقتی باقی بود شنیدن کامل ان.

**************************

چیزایی که تو ذهنمه چندان جالب نیست.

اینجا کشوریه که به رهبری حضرت امام -رحمة الله علیه- جمهوری اسلامی شد و انقلاب مردمش پیروز شد.

و حالا حضرت آقا -مد ظله العالی- رهبریش میکنند.

میگیم لبیک یا خامنه ای ، میگیم خامنه ای خمینی دیگر است...

اما چندان رفتارمون مطابقتی نداره.

شعار زیاد میدیم

اما امیدی به عمل ندارم حداقل درباره ی خودم.

***************

خدایا!

شادی روح امام و فرزندان شهیدشان با تو اما

فکر کنم اگر اوضاع فرهنگی و سیاسی و اخلاقی کشور سامانی پیدا کند هم امام خوشحال میشوند.

سلامتی و طول عمر با عزت مقام معظم رهبری هم با تو.

همت ما هم با تو.

اطاعت و ولایت پذیری ما هم با تو.

-------------

خدایا به امید تو...!

×××××××××××××××××××××××××××××××××

پست چندان دلچسبی نشد...

شاید حذف شه در آینده ای نزدیک!

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۳ ، ۰۷:۰۵

به نام خدا

سلام

***************************

این روزا به خاطر تغییر رشته یکی از مواردی که خیلی در موردش بحث میکنم و با دیگران حرف میزنم موقعیت و شرایط خانوماس.

این که چرا باید من رشته ای بخونم که در اینده مجبور باشم در محیط مردونه کار کنم یا اصلا با توجه به این که من قصد کار کردن اینجوری ندارم چرا باید جای یه اقایی رو بگیرم که به رشته اش نیاز داره برای کارش برای ازدواجش.

مطلبی که بهش اعتقاد راسخ دارم و امشب در طول مسیری که به خونه برسیم با خواهر محترم در موردش صحبت کردیم، اینه که وظیفه ی اصلی و اساسی زن همسرداری و فرزند پروری و به طور کلی خانواده داریه. (این کلمه رو درست خانه داری بدونیم بهتره!)

یه چیزی خواهرم گفت حرف جالبی بود.

میگفت: چیزی که تو زندگیمون عادی شده و تو تلویزیون و جاهای دیگه هم اینجوری برخورد میکنن اینه که بیشتر اون خانومی رو بزرگ میکنن و تشویقش میکنن که تو فعالیتای اجتماعیش خیلی رشد داشته.

ولی هیچ وقت نمیایم از کسی حرف بزنیم که تو خونه ش خیلی موفق بوده.

مثلا زمان جنگ خانوما مجبور شدن به خاطر حفظ میهنشون در بعضی جاها اسلحه دست بگیرن و بجنگن. چیزی خلاف فطرت یک زن.

ما چنین ادمایی رو خیلی بزرگ کردیم.

البته که خیلی ادمای بزرگی بودن اما این یه شرایط خاص بوده.

به طور کلی با توجه به نوع افرینش زن، خدا ازش نخواسته جهادی مثل جهاد اقایون داشته باشه.

اگه اقایون شهید شدنشون به اینه که زخم شمشیر بردارن یا تو میدان نبرد باشن و... خانوما در همین حد که تو دوران شیردهی باشن و از دنیا برن شهید محسوب میشن.

خدا برای خانوما مسیر اسون تری رو گذاشته تا بهش نزدیک بشن.

همین قدر که یه زن توی خونه به بهترین نحو همسرداری کنه بچه های صالح تربیت کنه همین قدر که همسرش ازش راضی باشه این خانوم بالا میره، رشد میکنه.

البته خب یه حقیقتیه که بعضی کارا رو باید انجام بدیم. بعضی شغلا هست که لازمه خانوما توش فعال باشن. انواع شاخه های پزشکی که خانوما باهاش سر و کار دارن و تدریس و ... .

اما همه ی اینا در صورتی قبوله که ادم تو سنگر اولیه اش موفق باشه.

نکنه که با کار بیرون از کار توی خونه ش بزنه!

متاسفانه فرهنگ غلطی که تو جامعه ی ما وجود داره اینه که به مدرک همه توجه میکنیم.

هیچ وقت نمیگیم خانوم فلانی چه کارایی رو تو خونه بلده رمز موفقیتش تو همسرداریش چی بوده تو تربیت فرزندش چی بوده.

********************************

خدا زن رو جوری افریده که با تمام عواطف و احساسات و لطافت هاش بتونه

برای جامعه افرادی رو تربیت کنه نمونه.

همون حرف همیشگی بد نیست که تکرار بشه: مرد از دامن زن به معراج میره.

به زن بودن خودمون افتخار کنیم!

********************

خدایا کمک کن به عنوان جنس مونث بتونیم اونجوری که باید و شاید زندگی کنیم.

کمک کن به موقعش و به طور کامل همسرداری کنیم.

کمک کن بتونیم بچه هایی تربیت کنیم که پیرو ولایت باشن و محب اهل بیت -علیهم السلام- و خدمت گزار دین و مردم.

کمک کن که وظایفمون یادمون نره و کوتاهی نکنیم.

-------------

خدایا به امید تو...!

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۳ ، ۲۱:۳۳

به نام خدا

سلام

*************************

دوست دارین منحصر به فرد باشین؟

دوست دارین نقل مجالس باشین؟

دوست دارین همه با نگاه حیرت بهتون نگاه کنن؟

دوست دارین آدما واسه این که تک باشن راه شمارو ادامه بدن؟

دوست دارین پایه گذار یه سبک جدید تو اطرافیانتون باشین؟

---------------------------------

دیگه خیلی چیزا تکراری شده. باید نو شیم، به روز بشیم.

همه ی دنیا دارن میرن جلو خب ما هم یه تکونی بخوریم دیگه، ولی نه مثل اونا یه جوری خاص خودمون.

جدیدا ماهواره داشتن و شبکه های اونور آبی دیدن تکراری شده. همه ماهواره دارن. بابا یه ذره ابتکار عمل به خرج بدین. عوض شین. 

حالا که همه ماهواره دارن شما بیاین شبکه های داخلی ببینین اونم بدون دستگاه دیجیتال. فقط 1 تا 8.

تو خیابون هر چی رد میشی آدمای مانتو روسری میبینی. بابا دیگه خیلی تکراری شده. دیدین تا یه چادری رو گرفته رد میشه همه با تعجب نگاش میکنن؟ حالا که اینجوری شما بیا چادر سرت کن روتم محکم بگیر.

دیدی اکثر ادما دیگه ماشین و موتور دارن؟ بابا خسته شدیم چیه هی ماشین می بینیم، یه ذره به روز شین. حالا که اینجوری شما بیا دوچرخه سوار شو.

دیگه بیشتر آدما موبایل دارن. تو خیابونم به زور تلفن عمومی پیدا میشه. حالا که اینجوریه با شما موبایل دستت نگیر و از آدما سراغ تلفن عمومی رو بگیر.

اطرافیانت همه آهنگ گوش میدن؟ شما بیا یه چیز متافوت گوش بده. مثلا سخنرانی یا مثلا قرآن و دعا یا مثلا مداحی و مولودی.

همه رمان زرد میخونن، شما یه کتاب جدید بخون. یه چیزی که دیگران اهلش نیستن.

**************************

اینا یه گوشه اش بود.

خیلی بیشتر از این میشه متفاوت بود فقط تفوات خوب نه بد!

بدیا کم کم داره عادی میشه. خوبیا بیشتر جلب توجه میکنن!

*****************

ادامه ی مطلب صرفا برای اونایی که حس میکنن این متن خیلی چرت و پرته :دی

********************

خدایا به امید تو..!

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۳ ، ۱۲:۱۴

به نام خدا

سلام

*******************************

دیروز کارشناس برنامه ی یاد خدا، آقای ثمری بودن.

البته از اول بحث گوش نکردم ولی بخشی که واسه خودم خیلی جالب بود

جوابی بود که برای سوال یکی از بینندگان دادن.

یه حدیثی از پیامبر اکرم -صلی الله علیه و اله و سلم- نقل کردن که برای پایداری در توبه چه مواردی باید رعایت بشه.

متاسفانه از 6 موردی که گفتن من فقط 5 موردشو یادم موند.

اولیش این بود که مالی که استفاده می کنیم در زندگیمون باید حلال باشه.

یعنی مال یتیم نخوریم، پولی که خرج می کنیم خمسش رو داده باشیم، غذایی که میخوریم از نظر شرعی مشکلی نداشته باشه، مال شبهه ناک استفاده نکنیم و...

دومیش همنشین و همراه و رفیق ادم بود.

گفتن دنیا جاییه که حتما ادم باید یه همراهی داشته باشه.

تو هر دوره ی زندگی یه جور همراه یه موقع خانواده ی ادمه یه موقع دوست ادمه یه موقع همسر ادمه.

دوستی خوبه که ادم چیزی ازش یاد بگیره

دوستی خوبه که ادمو به عبادت خدا تشویق کنه

دوستی خوبه که وقتی می بینیش یاد قیامت بیفتی، یاد این بیفتی که باید یه روز جواب پس بدی.

نباید وقتی با دوستی هستی از یاد خدا غافل بشی.

سومیش این بود که در مجالس گناه نشینیم.

مجلسی که توش غیبت صورت میگیره، فعل حرامی توش انجام میشه، مجالس مختلط

مجالسی که یاد خدا رو از بین میبره

اینا همه باعث میشه ادم تو توبه اش استوار نباشه.

نکته ی چهارم رو یادم نیست ولی نکته ی پنجم این بود که دل ادم باید دروازه داشته باشه.

همه چیز غیر خدا رو باید از دل بیرون کرد. 

گفتن یه نجاری به ایت الله اراکی (اگر اشتباه نکنم) گفت اقا مارو یه نصیحتی بکنین. بهش گفتن شما که واسه مردم در و پنجره درست میکنی تا حالا تونستی دری واسه قلب و دل خودت درست کنی و هر کسی رو تو دلت راه ندی؟!

دل حریم خداست، ادم حریم خدا رو محل ورود هر چیزی قرار نمیده. 

وقتی همه رو بیرون کنی یعنی اگر کسی رو دوست داری به خاطر خدا دوست داشته باشی.

همسرت، فرزندانت، دوستانت همه رو به خاطر خدا دوست داشته باشی.

اگه پست و مقامی داری به خاطر خدا توش بمونی به خاطر این که برای رضای خدا داری به مردم خدمت میکنی به اسلام خدمت میکنی.

وقتی فقط رضای خدا برات مهم باشه دیگه ارامش پیدا میکنی. 

کارارو بسپر دست خدا، افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد

نکته ی آخر هم کنترل زبان بود.

گفتن بالاخره همه مون انسانیم. باید صحبت کنیم ارتباط اجتماعی داشته باشیم.

ولی هر چیزی نگیم، سخنان بیهوده نگیم، اون چیزی که خدا رد کرده رو نگیم.

وقتی زبان ادم کنترل بشه، وقتی فکر ادم کنترل بشه، وقتی چشم ادم کنترل بشه دل ادم هم پاک میشه.

**********************************

خدایا!

کمکمون کن بتونیم اونجوری که باید و شاید زندگی کنیم.

اونجوری که مورد رضایت خودت و اهل بیت عصمت و طهارت -علیهم السلام- هست.

----------------------------------

خدایا به امید تو...!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۳:۴۲

به نام خدا

سلام

********************************

اول سال خیلی کوچکتر از حالا بودم و شاید روحم بزرگتر از حالا!

با چه ذوق و شوقی به فکرش بودم و این که چه میشود و چه می کنند و به خدا چه بگویم و...

ولی قسمت نبود و دستمان ترکی برداشت و ما را خانه نشین کرد و مجالی داد برای چشمان خسته...

سال بعدش هر جور بود همه را راضی کردم و رفتم

هر چند کودکانه و شاید از سر دلخوشی که مرا هم قاطی آدم بزرگ ها پذیرفته اند، اما سه روزی بود بس خاطره انگیز!

بعضی از احساساتش هنوز که هنوز است، با یاداوری دلم را دگرگون می کند!

شاید بیشتر از خودش، حاشیه هایش را به یاد داشته باشم..

مناجات های جناب سلحشور و شب تا صبح بیداری کشیدن و کولر خراب قسمت ما و نماز صبح های با چشمان نیمه باز و در عین حال تمامی ناپذیر و تالار دیواری و بخش رایانه ای و فتوشاپ عکس های قسمت خواهران و خواب موقع اعمال ام داوود که هیچ کس بیدارم نکرد و حال گرفته ام و نماز مغرب اخر و گریه ها و دلهره ی مسیر حرکت فرودگاه!

سال بعدش هم تهران مسجدی همین حوالی و فقط اعتکافی مخصوص بانوان و باز هم خواب روز اخر...!

و امسال و پارسال و سال قبل ترش که همه اش به خاطر مدرسه در حصر خانگی بودیم چنین روزهایی...!

و خوشا به حال انانی که می روند و فیض می برند

و خدا کند که ماهم بهره ای ببریم

و امیدی دارم که گوشه ای از خلوت هایشان رو سیاهان را نیز یاد کنند!

*****************************

اینا داغ دل ادمو بیشتر تازه می کند

++

+++

هنوزم کارت هر دو اعتکاف رو دارم.

و اعتکافی که شیراز بودم و اولیش بود از همه خاطره انگیز تر!

********************

خدایا به امید تو..!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۷:۵۴