شمیم مهدی

آدم ها با افکار و اعتقادات و حرف هایشان شناخته می شوند!

شمیم مهدی

آدم ها با افکار و اعتقادات و حرف هایشان شناخته می شوند!

شمیم مهدی

هر آدمی یه سری افکار و اعتقادات داره که دوست داره دیگران از اون ها با خبر باشن!
ما هم یه آدمیم مثل بقیه!
-------------------------------------
شخصیت شناسی حقیقی و ایده آل: یک خانم متاهلِ متعهدِ دانشجوى طلبه مسلمانِ شیعه ی ایرانی!
شخصیت شناسی واقعی و ساده: قصدمون رسیدن به حالت ایده آله اما خب تا رسیدن به اون موقعیت راه بسیار است.
-------------------------------------
اینجا شاید شبیه مدینه فاضله باشه.
گاهی از خود حقیقی من خیلی بالاتره اون قدر که حق دارن دوستان اگر بگن این دیگه کیه! چقدر تناقض داره! یه چیزی میگه و چیز دیگری عمل می کنه.
من فقط دوست دارم شبیه این نوشته ها بشم... همین...
******************************
هر چند همچون قطره ام، دستم به دریا می رسد/ بسیار ناچیزم ولی، نسلم به زهرا می رسد
او بی کران بحر عطاست، از خاندان «هل اتی» است/ بر کافران هم فیض او، در دار دنیا می رسد
او مومنان را مادر است، لطف خدا را کوثر است/ با این همه سائل یقین، هنگام اعطا می رسد

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

اولین کلاس تابستانی

يكشنبه, ۲ تیر ۱۳۹۲، ۰۴:۳۱ ب.ظ

به نام خدا

سلام

***************************************

برای اولین روز کاری تابستون 92 رفتم کلاس. بدون این که از قبل بدونم سر چه کلاسی قراره بشینم. بدون هیچ برنامه ی خاصی!

هر دو کلاس خیلی خوب بود. 

ولی از بین دوتاش شرح مثنوی رو بیشتر پسندیدم.

کلا من شعر خوندن دوست دارم

مخصوصا شعر های این مدلی مثل مولوی و حافظ و سعدی و...

اما این که ادم در کنار خوندن شعر شرحشم بخونه خیلی خیلی قشنگ تره.

قران هم همین طوره ادم یه وقت فقط ایه رو میخونه که خونده باشه یه وقت معنیش رو هم میخونه یه وقت تفسیرشم میخونه یه وقت مطابقتم میده با زندگیش!

اصلاها این تطبیق دادناش برام لذت بخشه.

این که حرف هایی که توی گذشته نوشته شده حالا هم به کار میره.

خوشم میاد. حرفاییه که تو همه ی دوره ها به روزه!

-----------------------

حالا میخواستم در مورد مطلب کلاس شرح مثنوی بگم.

داستان اخر دفتر سوم شروع میشه و توی دفتر چهارم ادامه پیدا میکنه.

موضوع در مورد یه عاشقیه که 8 ساله برای معشوقش نامه مینویسه اما معشوق پاسخی نمیده. بعضیا گفتن چون خدمت کارش نمیذاشته و بعضیا گفتن معشوق عاقل بوده، میدونسته این عشق مجازیه و زودگذر.

یه شب داروقه دنبال عاشق میکنه. عاشق فرار میکنه و به قول مولوی اسبش رو به سمت یه باغی هدایت میکنه و میره توی باغ (استاد گفتن این که گفته اسب حتما به این معنا نیست که سواره بوده منظور اینه که عاشق سرعتش زیاد بوده اصلا عشقه و سرعت!) از قضا معشوقه تو اون باغ بوده. چراغی به دست گرفته بوده و به دنبال انگشترش توی اب میگشته. عاشق که تازه از دست داروقه رها شده بوده تا معشوق رو میبینه خوشحال میشه. شروع میکنه شکر خدا کردن و در عین حال به میگه خدا خیر بده داروقه رو که باعث شد من به معشوقم برسم. 

داروقه شخصیتش جوری بوده که ظالم بوده و بدبختی مردم رو میخواسته و از اسودگی اونها ناراحت میشده. عاشق به خدا میگه خدایا از داروقگی نجاتش بده درسته شخصیتش اینه ولی تو خوشبختش کن. چون از دستش فرار کردم خب رئیسش ممکنه فردا دعواش کنه اما تو کاری کن که یه شغل بهتر پیدا کنه 10-20 برابر بهش پاداش بده. اما مهم اینه که همون جور که من الان به معشوقم رسیدم و خوشحالم اون هم خوشحال بشه. 

حالا توی این داستان کلی درس بود.

اولش که عاشق ماییم که بنده ایم و معشوق خداست. این عاشق داستان با یه بار دیدن دلش رفته بود اما 8 سال تلاش کرد تا به معشوقش برسه. ادم با یه بار دیدن معمولی عاشق نمیشه. این دیدنه دیدن معمولی نبوده. کسی که عاشق خدا میشه ممکنه توی دنیا خدا رو نتونه ببینه ولی مطمئنا یه بار خدارو دیده. وقتی دیده لذت برده کامش شیرین شده این شیرین کامی باعث شده که برای رسیدن به خدا تلاش کنه.

استاد فرمودن اصلا ما میگیم عاشق حضرت صاحب الزمانیم. ندیده عاشقیم. ولی یه حدیثی من قبلا با ذکر منبع براتون گفته بودم دوباره میگم. تو حدیث گفته بودن نوزاد تا زمانی که شیر مادرشو میخوره و هنوز به غذا نیفتاده اقا رو میبینه. خنده های الکیش نشان دیدن اقاس و گریه های الکی هم وقتیه که اقا میرن از پیشش و دلتنگ میشه( نقل به مضمون) پس ما اقارو دیدیم و عاشق شدیم.

گفتن عاشقی یه لازمه ی زندگیه! باعث میشه ادم از نفسانیتش دور بشه. کسی رو که دوست داری از خودت میگذری به خاطر اون دیگه من نمیگی! اصلا زندگی بدون عشق معنا نداره هر کسی یه جوری عاشقه!

معشوق میدونه عاشق هرچی بیشتر تلاش کنه و دیرتر بهش برسه تو عشقش پایدار تر میشه. واسه همین سر راه عاشق سد قرار میده بهش میگه عشق همین جوری و رایگان که نمیشه! مهریه و کابین چی بهم میدی؟ که شراح میگن اون تلاش همون کابین و مهریه است.

عشاق خدا قرارشون بندگیه! بندگی یعنی همون جستجو و ریاضتی که عاشق خودش انتخابش میکنه!

عاشقی با تحرک سازگاره. عاشق که تلاش میکنه اگه اهسته و سلانه سلانه عمل کنه فایده ای نداره. باید همیشه با سرعت در حرکت باشه.

استاد گفتن یکی از مصادیق عشاق آبه! آب همیشه در حرکته الا زمانی که براش ظرف مشخص کنین! ظرفشو که برداری میره بی قیده!

عاشق هم امید داره به این که به معشوق میرسه واسه همین تلاش میکنه و هم بعضی وقتا به خودش نگاه میکنه و میگه این حرکت من که لیاقت معشوق رو نداره واسه همین از خودش مایوس میشه! از معشوق نه ها! اصلا یاس گناه کبیره است! فقط از خودش ولی به خدا امید داره!

عاشق گفت این داروقه رو خدا قرار داد واسم تا به معشوقم برسم. خیلی از مشکلات توی زندگی ما حکم داروقه رو دارن. مشکل ما رو به مشکل گشا میرسونه! ادم تو مشکل بیشتر به خدا نزدیک میشه یهو میبینی وصل شدی!

این که عاشق واسه داروقه دعا کرد نشون میده که ما باید برای هر کسی که باعث راحتیمون میشه دعا کنیم!

پس بد مطلق نباشد در جهان/ بد به نسبت باشد این را هم بدان!

هر چیزی از دید هر کسی فرق میکنه.

مثلا مار زهر داره اصلا اگه نداشت که مار نبود. این زهر واسه ماره منفعته از خودش دفاع میکنه اما واسه مای انسان ضرره مارو میکشه شره!

همه ی اتفاقات عالم میتونه برای یکی عامل حرکت باشه و برای دیگری مانع حرکت. مهم زاویه ی دید ادماست!

اگر میخوای یه ادمی برات عزیز باشه اونو از چشم دوستدارانش ببین نه از چشم خودت.

خدا هم همین جوره اگه میخوای خدارو زیبا ببینی و دوسش داشته باشی برو از چشم کسایی ببین که عاشق خدان.

دعا بخون دعا از چشم عشاقه!

****************************************

خدایا واقعا شکرت به خاطر لحظه لحظه ای که برامون قرار میدی تا درس بگیریم!

کمکمون کن تا تورو زیبا ببینیم و برای رسیدن بهت تلاش کنیم!

کمکمون کن عاشقت باشیم!

----------------------------------------------

اخ انقد تو بهره این قضیه بودم یادم رفت بگم عیدتون مبارک.

دعا کنین واسه ظهور اقا! 

اللهم عجل لولیک الفرج

امشب اول از همه واسه خود اقا دعا کنین.

بعد هم اگه یادتون بود مارو هم یه گوشه ای جا بدین!

----------------------

خدایا به امید تو...!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۴/۰۲

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی