شمیم مهدی

آدم ها با افکار و اعتقادات و حرف هایشان شناخته می شوند!

شمیم مهدی

آدم ها با افکار و اعتقادات و حرف هایشان شناخته می شوند!

شمیم مهدی

هر آدمی یه سری افکار و اعتقادات داره که دوست داره دیگران از اون ها با خبر باشن!
ما هم یه آدمیم مثل بقیه!
-------------------------------------
شخصیت شناسی حقیقی و ایده آل: یک خانم متاهلِ متعهدِ دانشجوى طلبه مسلمانِ شیعه ی ایرانی!
شخصیت شناسی واقعی و ساده: قصدمون رسیدن به حالت ایده آله اما خب تا رسیدن به اون موقعیت راه بسیار است.
-------------------------------------
اینجا شاید شبیه مدینه فاضله باشه.
گاهی از خود حقیقی من خیلی بالاتره اون قدر که حق دارن دوستان اگر بگن این دیگه کیه! چقدر تناقض داره! یه چیزی میگه و چیز دیگری عمل می کنه.
من فقط دوست دارم شبیه این نوشته ها بشم... همین...
******************************
هر چند همچون قطره ام، دستم به دریا می رسد/ بسیار ناچیزم ولی، نسلم به زهرا می رسد
او بی کران بحر عطاست، از خاندان «هل اتی» است/ بر کافران هم فیض او، در دار دنیا می رسد
او مومنان را مادر است، لطف خدا را کوثر است/ با این همه سائل یقین، هنگام اعطا می رسد

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

چرخه ی زندگی

چهارشنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۲، ۰۴:۴۷ ب.ظ

به نام خدا

سلام

*****************

اول از همه، مثل همیشه باید متذکر بشم که این نوشته ها، همه و همه تفکرات خودمه و بیانگر طرز تفکر هیچ فرقه و دسته و گروهی نیست!

*******

بحثی که میخوام  مطرح کنم جمع بندی چندین روز و شاید چندین سال فکر کردنه که تقریبا نزدیک یک ساعت روش کار کردم که شده این. پس لطفا شما هم درست و منطقی نظرتونو بیان کنید.

-------------------

زندگی یه چرخه است. چرخه ای که بخش های مختلفی داره و ما دنیاشو مورد بررسی قرار میدیم. بخش دنیاییش با تولد جسمانی شروع میشه و با مرگ جسمانی به پایان میرسه و این بین اتفاقات زیادی میفته که هم موجب رشد خود شخص و هم موجب رشد و تعالی مرتبطین با فرد مورد نظره.

زندگی دنیایی به کل سختیه یعنی توی این چرخه برای عبور از هر مرحله شما به اجبار باید از سختی هایی بگذری و ما نمیتونیم این سختی ها رو از بین ببریم.

این چرخه تا زمانی درست عمل میکرد که ما تغییر اساسی توش ایجاد نکرده بودیم شاید یه ذره فرعیاتش رو بالا پایین میکردیم، اسم مراحلشو عوض میکردیم ولی به ماهیتش دستی نزده بودیم. بعد از یه مدت حس کردیم نه این زندگی خیلی سخته بیایم مراحلشو تغییر بدیم جا به جاشون کنیم شاید سختیاش از بین بره. غافل از این که بدتر باعث مختل شدن چرخه میشیم و کار خودمونو مشکل تر میکنیم.

بعضی کارا هیچ وقت جبرانی نداره تغییر چرخه هم همینه. شایدم بشه گفت، ممکنه جبرانی داشته باشه اما مدت زمانش خیلی زیاده و توی مدت جبران کردن باید سعی کرد به اون سبک اولیه برگشت.

به اینم باید توجه کنیم که مدت زمان زندگیمون تو دنیا اونقدر زیاد نیست که بخوایم ازمون و خطا داشته باشیم و دوباره جبران کنیم. نهایتا 70-80 سال، پر پرش 100 سال که اونم واسه ما شهرنشینان دودخور نیست! اگه قرار باشه عملکردمون تو این مدت اونی باشه که خودمون میخوایم و دوست داریم با انجامش از لحظه لحظه ی زندگیمون لذت ببریم یهو به خودمون میایم و میبینیم که ملک الموت ایستاده که مارو ببره اون وقت داد و فریادمون به اسمون میره که اقا من که هنوز هیچ کار نکردم، من که هنوز به تمام خوشی هام نرسیدم، من که هنوز به اون هدف نهایی نرسیدم و...!

بر این اساس اگه از اول هدف رو درست مشخص کنیم و کلیت مسیر رو شناسایی کنیم دیگه مشکلی برای طی مسیر نیست. ممکنه به جایی برسیم که فکر کنیم اونی نبوده که دلمون میخواسته اما زمانی برای بازگشت به اول خط نیست باید همون موقعیت و جایگاه رو اصلاح کرد و ادامه ی مسیر رو به صورت صحیح رفت.

تا اینجای قضیه فکر نمیکنم کسی باشه که مخالف حرفام باشه. از اینجا به بعد بحثی رو مطرح میکنم که برای خودم خیلی مهمه و شاید هم به این همه مقدمه چینی نیازی نبوده اما من بهتر دیدم که این توضیحات رو در ابتدای متن بنویسم تا ذهن شما مخاطب عزیز رو اماده کنم.

یکی از اختلالاتی که ما توی چرخه ی زندگی ایجاد کردیم تغییر جایگاه زن و مرد در اجتماعه.

ما به زن ها فهموندیم که اگه برن تو جامعه و همپای مردها در امور اجتماعی فعالیت کنن اون وقت برتری خاصی پیدا میکنند و احترامشون بین اقایون حفظ میشه و دیگه کسی بهشون زور نمیگه و دیگه به عنوان خدمتکار در منزل برای اقایون کار نمیکنن و رو پای خودشون می ایستن و موفق میشن که مردسالاری رو از بین ببرن و... . این کار ما باعث شد خانم ها فراموش کنن که وظیفه ی اصلیشون در چرخه ی زندگی چی بوده و چه جایگاهی داشتن. و این مهم ترین و اساسی ترین عامل ایجاد تخریب چرخه ی زندگی شد!

زن در برابری با مرد، لطافت خودش رو از دست میده و فردی میشه که فقط به دنبال استقلال شخصی خودشه و دیگه به نظرش نمیاد که لازمه در کنار مردی قرار بگیره و خانواده ای برای خودش تشکیل بده. این قضیه موجب میشه که تعداد همسران نمونه و مادران نمونه در جامعه کم بشه و در نتیجه مردانی که در جامعه قرار میگیرند افرادی میشن که دچار کمبودهایی هستند و اون وقت دو عنصر در کنار یکدیگر در جامعه داریم که هر دو برای استقلال خود و برای رقابت ناسالم بین خودشون تلاش میکنن و به هیچ جا نمیرسن جز از بین بردن زندگی!

در حال حاضر شاید نشه تمام جامعه رو اصلاح کرد اما در همین حد که معلمان در مدرسه و هر پدر و مادر متعهدی در خانه ی خودش تلاش کنه تا ذهنیت شاگرد و فرزندش رو تغییر بده و اصلاح کنه خودش امر بسیار مهمیه.

من نمیگم زن نباید تو جامعه باشه، فقط و فقط باید توی خانه بنشیند و رخت بشوید و ظرف بشوید و ... اینا یه ذره دیگه قدیمی شده هر چند من همه ی اینارو ترجیح میدم به شاغل بودن در بیرون خانه اما نظرم اینه که دختر امروز و زن فردا باید یاد بگیره که اولین وظیفه اش و مهمترین وظیفه اش حضور در خانه ی خودشه به عنوان یک همسر نمونه، به عنوان یک مادر نمونه. ایا تو جامعه این نیست که اکثریت دانش اموزان دختر برای انتخاب رشته اول میگویند درامدش چه قدر است؟ کار میشود پیدا کرد یا خیر؟ و... .

درسته که جامعه پزشک زن میخواد، وکیل زن میخواد، نماینده ی زنان میخواد، معلم زن میخواد و... اما جامعه مادرانی هم میخواهد که فرزندانی تربیت کنند برای رشد و تعالی جامعه. جامعه همسرانی هم میخواهد که خانه را چنان اماده کنند که مردانشان در خانه ارامش بگیرند و انگیزه شان مضاعف شود برای پیشرفت و توسعه. چرا این یه قسمت باید تضعیف بشه؟ خودمون باعث شدیم که تربیت ها تغییر کنه، طول مراحل زندگی تغییر کنه. خودمون باعث شدیم که بچه هامون بعد از چندین سال به زور ازدواج کنند و بعد هم بگویند نمیخواهیم و طلاق! خودمون چرخه ی زندگی رو تغییر دادیم و حالا جرات این رو نداریم که اعتراف کنیم اشتباه کردیم. باعث و بانی این همه مشکل خودمون بودیم و البته که دیگرانی هم از بیرون نقش داشته اند اما خودمان چراغ سبز نشان داده ایم!

اگه خیلی دغدغه داشته باشیم و برامون زندگی خودمون و ایندگانمون مهم باشه از الان تلاش میکنیم که اصلاح کنیم اطرافیانمون رو. که بعد ها دیگه پشیمونی سودی نداره.

اولین بخشی که میتونه این اصلاحات رو شروع کنه اموزش پرورشه نمیدونم واسه دوره ی جدیدی که کتاب چاپ کردن کاری انجام دادن یا برنامه ای دارن یا نه. اما در مورد ما که خبری نیست! امیدوارم به سرعت فکری بشه. بقیه ی بخش ها هم هر کدوم در حد خودشون میتونن فعالیت های مفیدی داشته باشن تا خودشون چی به نظرشون بیاد و عمل کنن.

----------------

حرف زیاده - طبق معمول- اما اگه قرار باشه همیشه حرف زد و نشه عمل کرد یا تلاش کرد اما عملی نشد خیلی فایده ای نداره.

*************

اهدنا الصراط المستقیم!

---------

خدایا به امید تو..!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۹/۲۰

نظرات  (۱)

سلام.

مطلب به درد به خوری بود برا اونایی که گوش شنوا دارن .

اساس همه چی و همه چی توزندگی فردی و اجنماعی تربیت خانواده هست و بس انشالله خانواده ها ماهیت وجودی خودشونو بهتر درک کنن.

پاسخ:
سلام
بله همین طوره

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی